جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

اسناد تاریخی ۳(بخش پایانی)

2,784

بازدید

شماره ۱۵
جناب آقای نخست وزیر
در تأیید تلگراف اخیر مشعر بر اینکه فرمانده نظامی ما بجای اینکه حسب وظیفه نظامی صولت و چند نفر همراهان او را که به هیچ وجه اهمیتی نداشتند تعقیب کرده باشد ، تا او متوسل بدولت شده استدعای تأمین نماید خودش متوالیاً اشخاص را برای مذاکره نزد او فرستاده و تقاضای صلح نموده و بالاخره اظهار داشته بود که صولت کاغذی نوشته تقاضای تأمین کرده است ، اینکه محض روشن شدن کیفیت جریان قضیه ، رونوشت کاغذی که صولت به سرتیپ نخجوان فرمانده اردو نوشته به پیوست فرستاده می شود ، مسوده این کاغذ که بخط صولت بدست آمده ، و در پرونده موجود است .
بطوریکه ملاحظه می فرمائید صولت مبادرت به تقاضای تأمین نکرده و نامه او صریحاً حاکی است که خواسته است درمقابل اصرار و مراجعات مکرر فرمانده اظهاری کرده باشد و به هیچ وجه آثار ندامت و استدعای عفو در آن دیده نمی شود .
این ترتیب بدیهی است در تجری اشرار و عدم اعتنای آنها به قوای دولتی چه اثراتی بخشیده و تا چه اندازه اسباب یأس و نگرانی مردم میشود ،استاندار نهم ، علی منصور (سند ۷۴)
سند تاریخی جابجا کردن خاکستر استخوانهای حکیم عمر خیام درنیشابور
پایان سخن شنو که ما را چه رسید
از خاک در آمدیم و بر خاک شدیم .
«خیام»
مقبره قدیم خیام ،در جوار آرامگاه امام زاده محروق در نیشابور قرار داشت چون ، مقبره ی خیام دائماً محل بازدید سیاحان و ایران شناسان خارجی بود ، و آن مقبره مخروبه باشأن و مقام علمی حکیم عمر خیام تناسب نداشت لذا انجمن آثار ملی ایران ،دست به ساختمان آرامگاه با شکوهی با ستون مسلح در باغ امامزاده محروق با مسافت کمی از مقبره قبلی زد ، و این ساختمان در سال ۱۳۴۱ شمسی به اتمام رسید ، و قرارشد خاکستری استخوانهای پوسیده خیام با انجام مراسم مذهبی به مقبره جدید انتقال یابد ، از نظر اهمیت و تاریخی موضوع مقرر بود که هئیت  رئیسه انجمن آثار ملی ایران و استاندار خراسان در ایران مراسم شرکت نمایند بنابراین هئیت رئیسه انجمن آثار ملی ایران مرکب از اشخاص زیر :
۱-    سپهبد آق اولی رئیس انجمن آثار ملی ایران
۲-    سپهبند امان الله جهان بانی ، نایب رئیس انجمن
۳-    سرلشگر فیرزو ، عضو انجمن
۴-    دکتر علی دکتر شهابی مدیر کل اوقاف ایران
۵-    دکتر رضا زاده شفق عضو انجمن
۶-    دکتر عیسی صدیقی عضو انجمن .
۷-    حسن نبوی ، نماینده نیشابور در مجلس 
دراردی بهشت ماه سال ۱۳۴۱ به نیشابور آمدند ، در آن موقع نگارنده کفالت فرمانداری نیشابور را به عهده داشتم ، استاندار خراسان ، سید جلال الدین تهرانی ضمن ضمن تلگرافی به بنده دستور داد که بجای ایشان در این مراسم شرکت کنم .
بنابراین دستور ،نگارنده همراه هئیت رئیسه انجمن آثار ملی ایران در این مراسم شرکت نمودم ، و جعبه ی محتوی مشتی خاکستر استخوانهای پوسیده خیام ، بازدید ، سپس در جلو صف شرکت کنندگان قرارگرفت ، و مراسم مذهبی بوسیله سید نورالله احمدی پیش نماز نیشابور انجام شد ،بعد جعبه در قبر جدید بتونی ساختمانی مجلل آرامگاه خیام گذاشته شد .
در اینجا عکس تاریخی ومنحصر بفرد این مراسم بنظر می رسد (تصویر شماره ۷۷)
اسناد تاریخی افتتاح آرامگاه جدید حکیم عمر خیام
روز دوازدهم فروردین ۱۳۴۲ محمد رضا شاه پهلوی پس از افتتاح آرامگاه باشکوه سردار بزرگ ایران نادر شاه فشار در مشهد ، باقطار سلطنتی عازم نیشابور شد تا آرامگاه جدید حکیم عمر خیام را نیز افتتاح نماید ، در این سفر اسدالله غلم نخست وزیر ، دکتر خانلری وزیر فرهنگ و مسعینیان وزیر راه و سید جلال الدین تهرانی استاندار خراسان و سپهبد ضرغامی فرمانده ارتش دوم و عده ای از مدیران و رؤسای ادارات استان خراسان شاه را همراهی می کردند .
قطار سلطنتی ساعت دوازده و چهل دقیقه در ایستگاه نیشابور توقف کرد و شاه و همراهان از قطار پیاده شدند .
در ایستگاه نیشابور گارد احترام نظامی بوسیله سرتیپ منوچهری فرمانده لشگر سبزوار استقرار یافته بود ، و با نوان اعضای سازمان زنان ، و روسای ادارات و اعضای انجمن معاریف شهر نیشابور ، و اعضای جمعیت شیر و خورشید سرخ و سران طبقات اهالی و دختران جوانان شیر و خورشید سرخ و پیش آهنگان مستقبلین موکب شاهنشاه را تشکیل می دادند .
ابتدا سید علی میرنیا کفیل فرمانداری نیشابور ، چنین خیر مقدم گفت «اعلیحضرتاً بنده سید علی میر نیا کفیل فرمانداری نیشابور افتخار دارد به شرفعرض همایونی برساند امروز مردم سرزمین خیام و عطار سربلند و شادمان هستند از اینکه موکب مسعود اعلیحضرت همایون شاهنشاه به این شهر تاریخی و باستانی نزول اجلال فرموده اند ، جان نشاء مباهات دارد که احساسات پاک میهن پرستی و شاهدوستی اهالی این شهرستان را به پیشگاه مبارک همایونی تقدیم نماید و از طرف روسای ادارات و کارکنان دولت و قاطبه اهالی این سامان تشریف فرمایی موکب ملوکانه را خیر مقدم معروض دارد .
محمدرضا شاه پهلوی کفیل فرمانداری نیشابور را مورد تفقدقرار دارند و دختر خردسالی به نام شهلا میرنیا از سوی بانوان دسته گل زیبایی به شاه تقدیم نمود . شاه پرسید اسمت چیه و دختر ،جواب داد شهلا دختر فرماندار ، سپس سرتیپ منوچهری فرمانده لشگر سبزوار گردوش نظامی داد و بعد گارد تشریفات احترامات نظامی به عمل آورد .
شاه همچنانکه به سوی صفت بانوان وسایر مستقبلین که در یک صف منظم ایستاده بودند حرکت می کردند ، از کفیل فرمانداری اوضاع عمومی شهرستان راسئوال کرد ، که وی در مورد پیشرفت وضع اجتماعی و فعالیت زنان و توسعه آموزش و پرورش و کمبود آب زراعی در اثر خشکیدن قنوات و کمبود احتیاجات بیمارستان نیشابور توضیحاتی داد.
سرصفت بانوان خانم پرویزی از سوی سازمان زمان خیر مقدم گفت ، شاه از موارد فعالیت سازمان زنان سئوالاتی کردند توضیح داده شد .سازمان زنان برای آموزش سواد به زنان دختران بی سواد کلاس شبانه دایر کرده و نیز برای تعلیم گلدوزی ، سوزن دوزی و نقاشی برای دختران داوطلب دایر نموده و مشغول کسب هنر هستند .
شاه در جلو صف روسای ادارات که کفیل فرمانداری یکایک آنانرا معرفی می نمود . از رئیس دادگستری و شهردار نیشابور و رئیس بهداری و رئیس انجمن شهر درباره کار سازمان هر یک سئوالاتی کردند که توضیحات لازم داده شد .
شاه و همراهان درحالی که کفیل فرمانداری و فرمانده لشگر در انزام رکاب بودند به سوی باغ خیام حرکت کردند ، در طول مسیر دو طرف خیابان انبوه  جمعیت مردم ایستاده بودند و ابراز احساسات می کردند و تعدادی طاق نصرت زبا از سوی شهرداری ، تربیت بدنی و ورزشکاران و بازرگانان و مالکین و اضاف بسته شده بود که مورد توجه واقع شد در جلوآرامگاه جدید خیام سپهد آق اولی رئیس انجمن آثار ملی ایران گزارش ازوضع ساختمان داد و ابراهیم صهبا شاعر خراسانی شعری بمناسبت تجدید بنای آرامگاه خیام سروده بود خواند .شاه نوار سه رنگی که جلو آرامگاه بسته شده بود قطع کرد و بنا را به دقت بازدید نمود که در هر مورد مهندس سیحون طراح بنا توضیحاتی داد ، بعد شاه با توجه به توضیحات کفیل فرمانداری که روحانیون نیشابور جلو آرامگاه اما زاده مجروق شرفیابند به آن سو حرکت کرد و حجت الاسلام سید سعید انوار از سوی روحانیون خیر مقدم گفت و احتیاجات شهرستان را بعرض رسانید . شاه در دفتر کتابخانه خیام حضور یافت و دفتر یادبود را امضاء کرد . سپس به فرودگاه نیشابور رفتند وبا اسدالله علم و آجردان آنی مخصوص برای تقسیم سند مالکیت به بیرجند پرواز کردند ، و در فرودگاه ضمن تشکر از کفیل فرمانداری گفتند رضایت مرا به همه ابلاغ کنید ، وزراء با قطار به تهران و استاندار بااتومبیل به مشهد عزیمت نمودند .
دراین مسافرت تاریخی کفیل فرمانداری نیشابور مراتب احساسات و موارد خدمات مردم و عشایر وبازرگانان و مالکان و ورزشکاران و غیره را هر یک به نحوی در حسن انجام برنامه سفر به عمل آورده بودند .
تهیه و تقدیم نمود ، که از دفتر مخصوص رضا عندی شاه ضمن نامه بشرح زیر ابلاغ شد « مارک تاج – دفتر مخصوص شاهنشاهی تاریخ ۲/۱/۱۳۴۲ آقای سید علی میرنیا کفیل فرمانداری نیشابور ، عریضه مورخ ۱۲/۱/۴۲ شما با یک برگ ضمیمه آن بشر فرض رسید ،ذات اقدس ملوکانه از احساسات مردم و اقدامات شما که در موقع نزول اجلال موکب شاهنشاه معمول داشته بودید اظهار خرسندی فرمودند ، رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی هیراد.
اسنادی از آثار آرامگاه دیروز و امروز سخن سرای بزرگ و زنده کننده زبان پارسی حکیم ابوالقاسم فردوسی
اثر گران قدری را که سخن سرای بزرگ ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی در زنده کردن زبان پارسی از خود باقی گذاشت ، سزاداشت که از زحمت و رنج سی ساله او در خلق این اثر ارجمند متحمل شده بود به نحو شایسته ای حق شناسی و حق گذاری شود .
سند بنای دیروز
ساختمان مقبره قدیمی ، روبه ویرانی نهاده بود و اطراف ساختمان از تپه های خاک و خار و خس پوشیده شده ، و رفت و آمد عمومی بدان  جا متروک گشته بود ، مگر گاهی سیاحان و ایران شناسان خارجی یا زردشتیان سری بدان مقبره  ی متروک می کشیدند ، و باتأسف از آن وضع آن جا را ترک می کردند . تصویر شماره ۶۰ بنای مخروبه ی قدیم آرامگاه فردوسی را نشان می دهد .
سند بنای امروز
انجمن آثار ملی ایران با توجه به مراتب قدر و منزلت فردوسی در نزد ایرانیان و ایران شناسان ،در صدد برآمد آرامگاهی در خور شأن ومقام فردوسی بنا نماید ،ودر سال ۱۳۱۳ شمسی با کمک دولت و جمع آوری اعانه ، آرامگاه متناسبی ساختند و باغ کوچکی هم در اطراف ساختمان جدید احداث کردند ، و در مهر ماه سال ۱۳۱۳ مقارن هزارمین سال سرودن شاهنامه جشن مجللی ترتیب دادند ، و آرامگاه را در حضور دانشمندان و ایران شناسان خارجی و هئیت وزیران و نمایندگان مجلس شورای ملی و مدیران جراید و دانشمندان ایرانی افتتاح کردند (تصویر شماره ۶۱)
با گذشت چهل سال از ایجاد آن بنا . به تدریج ساختمان نشست کرد و ترک برداشت و بیم خرابی اش می رفت ، و ضرورت داشت ساختمان آرامگاه اصلاح و تجدید شود .
انجمن آثار ملی ایران در سال ۱۳۴۵ دست به کار شد و نسبت به اصلاح تجدید بنا اقدام کرد.
همزمان با شروع اصلاحات جدید ، با توجه به اینکه آرامگاه فردوسی دائماً محل بازدید تعداد زیادی از سیاحان و ایران شناسان خارجی و علاقمندان ومسافران داخلی بود ،تصمیم گرفته شد ، بر وسعت باغ که تناسب با طرح جدید نداشت افزوده شود ، و بناهایی هم از قبیل : کتابخانه ، موزه ، میهمان سرا ، در محوطه باغ و نیز بلوار در جلو باغ احداث گردد، انجام این برنامه ی گسترش وسعت باغ و ساختمان ، مستلزم تهیه زمین مورد نیاز ، از طرفین باغ و طول و عرض بلوار بود ، اراضی مورد احتیاج ملکی برادران مؤسسی قائم مقام و عیسی مشار قائم مقام و حاج حسین آقا ملک بود .
به دستور سپهبد با تمان قلیچ استاندار و رئیس انجمن آثار ملی خراسان ، که خود نایب التولیه استان قدس رضوی نیز بود . نگارنده مأمور شدم برای واگذاری زمین مورد نیاز ، با برادران موسی و عیسی قائم مقام مذاکره نمایم ،و موافقت آنها را در واگذاری زمین بطور رایگان از اراضی ملکی خود برای توسعه ی باغ فردوسی و ایجاد بلوار جلب  کنم ، زیرا انجمن آثار ملی ایران مجری طرح اعتبار کافی جهت خرید یا اجاره این اراضی نداشت ، بعلاوه قسمتی از این اراضی ، در اجرای قانون اصطلاحات اراضی بین زارعین تقسیم شده بود . مقرر شد سعی شود ، اراضی مورد احتیاج ، آنچه مربوط به حاج حسین آقاملک است بادادن عوض به زارعین با اجاره و آنچه ملکی برادران قائم مقام است به رایگان وبلاعوض به انجمن مزبور واگذار گردد.
نگارنده با اخذ تماس و مذاکره با برادران قائم مقام ، اهمیت این موضوع تاریخی را که نام نیکی از آنها باقی خواهد ماند خاطر نشان نمودم ، هر دو برادر بامسئه صدر موافقت کردند ، هر قدر زمین برای این منظور لازم است ، به رایگان وبلاعوض در اختیار انجمن آثار ملی خراسان بگذارند ، استاندار هم ضمن قدردانی ازهمت وکمک آنها ، به نگارنده نمایندگی داد ، که بجای ایشان اسناد انتقال اراضی واگذاری را در دفتر اسناد رسمی امضاء نمایم (سند شماره ۶۲)
اسنادمربوط به انتقال اراضی به انجمن آثار ملی خراسان در دفتر اسناد رسمی شماره – 6 مشهد امضاء شد ، و اراضی واگذاری به تصرف انجمن مذکور در آمد ، و باغ فردوسی به تناسب بنای باشکوه و مجلل آرامگاه ،گسترش یافت و تغییرات ذیل بعمل آمد.
۱-    مساحت اولیه باغ ۲۵۲۴۸ متر مربع بود ، که این مساحت به بیش از ۵۶۷۵۳ متر مرع افزایش یافت ،
۲-    صحن باغ از هر سو پنجاه متر فراتر رفت .
۳-    کتابخانه، موزه، میهمان سرا ، آسایشگاه ، رستوران ، ساختمان برای سکونت کارگران ساخته شد ،
۴-    استخر ، گل خانه ،منبع آب احداث گردید .
در نتیجه ی این اقدامات بنای باشکوه و باغ وسیع مصفا و استخر آب با فواره ، و کتابخانه وموزه و میهمان سرا و آسایشگاه آبرونند جهت توقف ایران شناسان خارجی و مقامات داخلی به وجود آمد و بدین وسیله از حکیم فردوسی حق شناسی و تجلیل به عمل آمد (تصویر شماره ۶۳)
۵-    تمام ساختمان جدید آرامگاه چه بیرون و چه اندرون از سنگ مرمر انتخاب شد ،و تلفیقی است از معماری بناهای تخت جمشید و معماری مدرن .
انجام این اصلاحات ، بنا به گزارش اداره کل حفاظت آثار باستانی وبناهای تاریخی ایران بالغ بر ۹۵۶،۵۸۵،۹۸ ریال یعنی تقریباًده میلیون تومان هزینه برداشت که غیراززمین واگذاری که رایگان بود.
برگزاری مراسم سلام رسمی عید مبعث بشکرانه تاج گذاری محمد رضا شاه پهلوی در تالار تشریفات استان قدس رضوی (مشهد )
سلام های رسمی پای تخت در سال چهار بار در اعیاد نوروز ، عید مبعث ، عید غدیر ، روز میلاد شاه  در کاخ گلستان درحضور شاه با شرکت وزراء ، سفراء  ، رجال ، امراء ، سران طبقات اضاف برگزارمی شد . محمد رضا شاه پهلوی پس از بیست و شش سال سلطنت روز چهارم آبان ماه سال ۱۳۴۶ تاج گذاری نمود . در گذشته شاهان ایران پس از رسیدن به مقام سلطنت بدون فاصله تاج گذاری می کردند ولی محمد رضا شاه به دو علت تاج گذاری خود را به تأخیر انداخت یکی آنکه موقع جنگ جهانی دوم در حالیکه ایران در اشغال قوای کشور های انگلستان و شوروی و امریکا بود مناسب نداشت  دیگر آنکه اولاد پسری نداشت تا به ولیعهدی انتخاب و مراسم تاج گذاری را انجام دهد در آبان ماه سال۱۳۴۶ این دو علت برطرف شده بود . و شاه دارای ولیعهدی بنام رضا پهلوی بود .محمد رضا شاه پس از تاج گذاری روز چهارم در کاخ گلستان شکرانه این توفیق تصمیم گرفت مراسم سلام رسمی عید مبعث حضرت رسول اکرم (ص) را در تالار تشریفات استان قدس رضوی در جوار مرقد مطهر امام رضا (ع) برگزار نماید .
بفرمان شاه ، باقر میر نیا استاندار خراسان ونایب القولیه استان قدس رضوی بجای وزیر در بار ، از وزراء ، سفراء ،رجال ، افراد ومقامات استان خراسان دعوت نمود که ساعت ۱۰ صبح روز چهارشنبه دهم آبان ماه ۱۳۴۶۵ برای شرکت در مراسم سلام در تالار تشریفات آستان قدس رضوی حضور بهمرساند، مدعوین پایتخت با هواپیما به مشهد آمدند امیرعباس مویدا با وزراء کابینه خود ، سفرای کشورهای اسلامی در تهران دسته دسته در تالار مذکور حضور یافتند وشاه هم با فرج پهلوی و همراهان با هواپیمای سلطنتی بموقع مشهد آمدند و به تالار تشریفات وارد شدند و مراسم سلام بر خلاف آئین همیشه که ابتدا نخست وزیر روز عهد را به شاه تبریک می گفت این بار استاندار و نایب التولیه آستان قدس رضوی تبریکات خود مقامات آستان و مردم خراسان را به شاه عرضه داشت و شب آن روز هم استاندار و بائوپیرنیا مجلس ضیافتی به شام در پیشگاه شاه و شه بانو در کاخ استانداری ترتیب داد که مدعوین در آن مجلس ضیافت شرکت نمودند . نگارنده هم که در آن موقع فرماندار کاشمر بود و با سایر فرمانداران شهرستان های خراسان در این مراسم و شام دعوت داشتیم که بعلت عارضه بیماری و بستری بودن در بیمارستان شرکت نداشتیم اسناد این واقعه تاریخی را در این جا به نظر علاقمندان و محقق می رسانم .
بخش سوم
اسناد مکاتبات اداری
فرامین احکام ، خصوصی
سندی از تشیخ الاسلام مولانا ابوبکر تایبادی
به امیر تیمور گورکان
امیر تیمور گورکان ، اول بار که در سال ۷۸۲ هـ . ق به خراسان وارد شد ، با علاقه وارداتی که به عرفاداشت ، به دیدار شیخ زین الدین ابوبکر تایباری رفت ، وی امیر تیمور را نصیحت و تأکید کرد ، که با مسلمانان مدارا نماید .
امیر تیمور گفت ، این فصایح را که با من گفتی چرا باملک غیاث الدین حکمران ستم کار خراسان نکردی ابوبکر تایبادی جواب داد ، به او گفتم وحتی این شعر را برای ایشان خواندم ،
افراز ملوک پر از نشیب است ،مکن         در هر دلکی از تونهیب است مکن
برخلق ستم اگر به سیب است ،مکن        از هر ستمی با توحسیب است ، مکن
ولی او نشنید ، خدا ترا بر او مسلط کرد ، تو نیز اگر نشنوی دیگری را بر تو مسلط کند ،
در این جا یکی از نامه های تاریخی مولانا ، ابوبکر تایبادی را که به امیر تیمور ، در سفارت فرزندان شیخ احمد جامی و دیگر مشایخ نوشته . و توصیه ی رعایت جانب آن ها را کرده است .
به نظر خوانندگان گرامی می رسانیم (۱) (سند شماره ۸۲)
نامه مولانا ابوبکر تایبادی ، به امیر تیمور گورکان
حضرت معبود طریق بهبود ارزانی دارد ، «انه روف بالعباد » خدای عزوجل مرتشیید ملک داری و مبانی جهانداری را وسلنی بزرگ نهاده است ، و آن مشیت بالتفات خاطر پاکان درگاه و مشایخ آگاه قدس الله ارواحهم که به حقیقت پادشاهان دین دولتند و شاهان دنیا در نظر عنایت ایشانند ، چنانکه شیخ الاسلام احمد جامی قدس الله روحه العزیز فرموده اند :
شاهان دلق پوش که کمتر حمایتی         زیر گلیمشان جسم وخاقان و قیصرند
و از قبیل تشبث با رواح آن پاکان است که از برای تعظیم ایشان رعایت جانب فرزندان ایشان کنند ، قطع نظر از آنکه آن فرزندان بذات ومعاملات خود مستحق آن نظر باشند که در مقامات شیخ ابوسعید ابوالخیر قدس الله روحه العزیز ، آورده اند که آنها که ما را  در حیات در نیافتند ، بعد از ما رعایت جانب فرزندان ما کنند ، همچنان است که ما را دریافتند و در اقامت مراسم خدمت ما کوشیدند و در مقامات شیخ الاسلام احمد جام قدس الله روحه آورده است که هر که باعتقاد برماسلام کرده است ، یا بر مریدی از مریدی ما بر فرزندی در فرزندان ما ، از برای ما حق سبحانه و تعالی همه را در کارما کرده است ، چون موسی و خضر علیهما السلام از عمارت دیواران دو یتیم به شهر انطاکیه فارغ شدند ، موسی را علیه السلام وجه آن دیوارگری ظاهر نبود ، در توجیه آن خضر علیه السلام تمسک به صلاح پدران یتیمان کرد چنانکه حق تعالی در قرآن از آن خبر داد «و کان ابوهماصالحاً» در تفسیر آورده است ، که میان آن دو یتیمان و آن پدر صالح هفت پشت بوده و بعضی زیارت نیز گفته اند ، پس حمایت آن فرزندان ، سبب عنایت و حمایت آن پاکان است . اولاد ایشان آنچه اینجااند بشدت مونات مبتلی و آنچه نه اینجا اند با این بهم وزرحمت جلااند ، از حضرت احدیت توفیق کرامت باد تافرزندان شیخ الاسلام ابوسعید ابوالخیر و فرزندان شیخ الاسلام احمد جام قدس الله روحهما و فرزندان کسی دیگر از شایخ که باشند بنظر عنایت منظور گردند .
بدان نظر که تو دانی بحال ایشان رس که قدر و قیمت این منفعت نداند کس خنک آنرا که بود راه بدین دولت و بخت ، فی الجمله چون این مسکین غریق نعمت آن حضرت است ، ‌و آنچه او را اصلاح دولت دنیا و سعادت عقبی نماید ، اخفای آن نوعی از خیانت باشد ، وبدین سبب بدین نوع سخن جرأت نمود حق سبحانه و تعالی مزید مرحمت برعایت رعیت که بحکم «الراحمون یرحمهم الرحمن » واسطه رحمت و عنایت الله است ارزانی دارد ، الله روف بالعباد.
دو سند از دستخط های جامی
از مولانا عبدالرحمن جامی آثار زیادی از تألیفات و اشعار ، از جمله دستخط های او باقی مانده است ، که در کتابخانه های ایران و از بکستان و ترکیه و غیره نگهداری می شود.
مولانا عبدالرحمن جامی درهرات کتابخانه ی معظمی داشت ، و خواهر زاده اش خوشنویس معروف محمد نور و هم چنین سلطان علی مشهدی ، وسلطان محمد خندان برای کتابخانه او نسخه بر داری می کردند ، بخصوص محمد نور ، آثار  او را می نوشت . و برای پادشاهان و امرای ایران و هند و عثمانی که تقاضای آثار مولانا جامی را داشته اند ، می فرستاد.
نسخه هایی از کتاب های کتابخانه جامی در دست است ، که مولانا در اطراف صحیفه های آن به خط خود مطالبی نوشته ، و یا از اشعارش ثبت و رقم کرده است . (۱)
در این جا دو نامه از عبدالرحمن جامی چاپ می شود ،
۱-    نامه ای به خط جامی به سلطان حسین میرزا بایقرا (۸۷۳-۸۷۸ ق ) درباره شرارت فقیر علی یکی از دلالان بازار و درخواست کوتاه کردن دست او از سر مسلمانان (سند شماره ۸۲) (۲) لازم به ذکر است ، که امیر علی شیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا از ارادتمندان مولانا عبدالرحمن جامی بود . و در اجرای درخواست های اوساعی ،و جامی در نزد سلطان حسین بایقرا نیز قرب و منزلت خاص داشت ومورد احترام او بود .
۲-    نامه عبدالرحمن جامی گویا آن نیز به سلطان حسین بایقرا در توصیه و تذکر صرف اوقات به مصالح مسلمانان ودفع مفاسد ظالمان (۱) (سند شماره ۸۴)
سند تاریخی در شناخت ایل ها و طایفه های ساکن
مرکز قدیم درگز
ایل ها و طایفه هایی ازترکان و کردان ، دردوران سلطنت شاه اسماعیل اول صفوی (۹۱۶هـ .ق ) و شاه عباس کبیر در حدود سال ۱۰۰۷ هـ .ق و سال ۱۰۱۱ هـ . ق ، به دفعات به مناطق مرزی درگز انتقال یافتند .و د رحدود مرز اسکان داده شدند ، تا مناطق مرزی تقویت شود، از تجاوزات ازبکان خوارزم جلوگیری گردد ، زیرا آن موقع حدودمرزی درگز خالی از سکنه و یا کم جمعیت بود .
آن زمان حکومت نشین ، درگز و ابیورد و نساشهر ابیورد بود ، و این مرکزیت تازمان نادرشاه افشار ادامه داشت ، سپس در زمان او به چاووشلو که محل سکونت و زندگی پدر ومادر نادر شاه بود انتقال یافت ، و بعد در دوران محمد شاه قاجار ، مرکز فعلی شهر محمد آباد ساخته شد و مرکز شهرستان درگز گردید ، و دردوران سلطنت ناصر الدین شاه نیز بر اثر قرارداد آخال ، مناطق ابیورد و نسا با بخشی از توابع آنها در آن سوی خط مرز قرار گرفت و جزء خاک جمهوری ترکمنستان گردید .
اخیراً سندی به دست آمده که در آن شخصی به نام مصطفی شیخوانلو ازکردان ایل شیخوانلو اهل و ساکن ابیورد . در سال ۱۱۳۲ هـ . ق از بزرگان و معادریف ابیورد در خواست نموده که شهادت دهند بر این که زمین دیم کار واقع در بین سنگر اوریانی و دره یادگارگاوشانلو مدت بیست سال است به او تعلق دارد ، اکنون ندر محمد (نادر محمد ) عرب اسکندری به غیر حق و حساب ادعا می کند ملک من است ، در حاشیه ی این سند کم نظیر و مهم از سران ایل ها و طایفه های کرد و ترک و غیره شهادت و نام خود را نوشته اند که نشان دهند وجود ایل ها و طایفه های بسیاری در مرکز شهرستان درگز درزمان صفویه سکونت داشته و زندگی می کرده اند ، که بعد از خرابی ابیورد ، این ایل ها و طایفه ها به شهر ها و روستاهای داخل درگز و یا به قوچان و چناران کوچ کرده اند .

نام معاریف ایل ها و طایفه هایی که در این سند ذکر شده بشرح زیر است :
۱-    ندرمحمد جانی قربانی (ترک )
۲-    اوتاربیک ، افشار (ترک )
۳-    محمد علی بیک ، عرب (عرب)
۴-    یعقوب ، عرب (عرب )
۵-    محمد کریم بیک یوز باشی ساری و انلو یا ساری و لیلو از ایل افشار (ترک)
۶-    محمد قلی بیک ، قرقلو، از ایل افشار (ترک )
۷-    اوروج ، دادلو  یا دودالو (ترک) (۱)
۸-    قلندر بیک ، ایل اوغلی (ترک)
۹-    قنبر ،ایل اوغلی (ترک )
۱۰-    اسماعیل بیک ، ایل اوغلی (ترک
۱۱-    تیمور بیک ، ایل اوغلی (ترک )
۱۲-    گدای علی ، افشار (ترک )
۱۳-    سلطان ولی ، ابیوردی (ترک )
۱۴-    رستم بیک ، ساروانلو (ساری و لیلو) افشار (ترک)
۱۵-    غیر خوانا
۱۶-    ندر محمد عرب اسکندری (عرب)
۱۷-    یادگار گاوشانلو(کرد)
۱۸-    مصطفی شیخوانلو (کرد) (۲)
دو سند منحصر به فرد از قوق لوهای  درگز طایفه قوق لو ،یکی از طوایف متعدد ایل افشار درگز است . مهم ترین طایفه این این در درگز طایفه ی کوسه احمد لو افشار بود، که رئیس این طایفه در زمان خود بر تمام طوایف ایل افشار ریاست داشت ، ضمناً بابا علی بیک کوسه احمد لو افشار ، رئیس طایفه کوسه احمد لو در دوران سلطنت شاه سلطان حسین صفوی حکومت درگز را نیز به عهده داشت ، که وی با توجه به شجاعت و لیاقت ذاتی نادر قلی قرقلو او را به سمت ریاست سواران حکومتی منصوب کرد‌، میان طوایف ایل افشار  از همه کم جمعیت ترو کم بضاعت تر ،طایفه قرقلو بود که در رأس این طایفه امام قلی بیک قرقلو پدر نادر قرارداشت ،و در روستای میاب دهستان کبکان درگز سکونت داشت ، با فرآورده های مختصر گوسفندی که دارا بودونیز از پوستین دوزی زندگی می کرد .
نادر قلی ، در دستگرد ییلاق درگز متولدشد ، و در نوجوانی گوسفندان پدر را در صحرا می چرانید سپس اقتدار محلی پیدا کرد و به خدمت حاکم درگز در آمد ، و بعداً کل افشان دختر زیبایی او را هم به همسری گرفت ، او بعد از مدتی در گذشت ، نادر قلی در این موقع که ما در بیوه اش زن بابا علی بیک حاکم درگز شده بود با صوابدید مادرش گوهرشاد دختر دوم حاکم را به عقد و ازدواج خود در آورد ، این وصلت و دامادی حاکم موجب تقویت و ترقی او در منطقه گردید ، از معاریف طایفه قرقلو ،دیگر ابراهیم خان ظهیر الدوله برادر نادر و بیکتاش قرقلو عموی نادر و امام ویردی خان قرقلو یکی از سرداران نادر و امیر اصلان خان قرقلو ، پسر عمو نادر و صالح خان قرقلو رئیس دربار نادر ، که در قوچان با چند نفر دیگرهمدست شد و نادرشاه راکشتند .
در این جا دو سند منحصر بفرد از این طایفه چاپ میشود
۱-دستخط نادر قلی یا نادر شاه بعدی بالقب طهماسب قلی ، که این لقب را پس از فتح مشهد و دستگیری ملک محمود سیستانی شاه طهماسب دوم به او اعطاکرد و نادر تا زمانیکه به سلطنت رسید نام و امضای خود را طهماسب قلی می نوشت ، نادر شاه در موقع روی کار آمدن سواد نداشت ، بعداً به یاد گرفتن نوشتن و خواندن همت گماشت و در دوران نیابت سلطنت بوسیله میرزا مهدی خان منشی خصوص خود تاحدی کامل کرد ، تاکنون خطی غیر از این از نادرشاه دیده نشده یا نگارنده ندیده است
(سند شماره ۸۶)
۲- سند معامله ملکی است بتاریخ ۱۱۵۹ هـ .ق با خط نسخ زیبا دائر بر اینکه تراب خان فرزند قلیچ خان بیک گنجلو کلاوند . دو زوج از چهار زوج مزرعه آق چشمه راواقع در بلوک ابیورد وصل به اراضی درونگر به سردار امام ویردی خان قرقلو به مبلغ یکصد و بیست تومان تبریزی برابر بادویست عدد روبیه دو مثقال نیمی سکه نادری (سند شمره ۸۷)
چیزی که در این سند جلب توجه می کند نام پول رایج دوران نادرشاه است که ذکر شده روپیه سکه نادری ،معلوم می شود پس از آوردن غنائم فراوان و پول نقد دهلی که از بابت غرامت جنگی گرفته شد ،بعداً این پول هندی در ایران رواج داشته است .
متن سند شماره ۷۱
بفروخت بمبایعه لازمه جاریه نازله معتبره صحیحه صریحه شرعیه عالیجاه رفیع جایگاه شوکت واجلال دستگاه امیر الامراء العظام اسوه الکبراء الفخام تراب خان خلف قلیچ خان گنجلوکلاوند بعالیجاه رفیع جایگاه و اجلال دستگاه سردار زوی الاقتدار امام ویردی خان قرقلو ، همگی وتمامی دو زوج از جمله چهار زوج مزرعه آق چشمه که واقع است در بلوک ابیورد ، محدود است باین حدود اربع ، حدی بمزرعه عالیجاه میر محمود خان ،‌‍ حدی درونگر ، حدی خیر آباد ، حدی قرک بثمن معین معلوم القدر مبلغ یکصد تومان تبریزی فضی دو مثقال نیمی سکه مبارکه نادری و دعوی نجمن فاحش بل افحش مبایعه مذبوره ( مزبوره ) را باهرگونه حقی و بهره و نصیبی که در مبلغ مزبور متصور بوددیده ودانسته بمبلغ ده تومان تبریزی که مساوی از دو عدد روپیه دومثقال نیمی سکه مبارکه نادری بوده باشد ، مصالجه شرعیه نمود ، و بعدذالک اجراه صحیحه صریحه شرعیه نمود از حال تحریر لغایت مدت نود سال کامل بمبلغ ده تومان تبریزی فضی و اسقاط جمیع خیارات نمود و مبیع مزبور را از تحت و تصرف خود اخراج و تصرف مالکانه مشتری مزبور واگذاشت و مبلغ مزبور کل وجوه مبلغ مبایعه و خیار عین الفاحش و مال المصالحه که جمله یکصد وبیست تومان تبریزی فضی که مساوی و معادل او دو هزار و چهارصد روپیه دو مثقال نیمی سکه مبادله نادری بوده باشد تمام و کمال اخذ و قبض نمودوضامن درک شرعی گردید که هرگاه کاشف فاحشی به ظهور رسد از عهده کل مایلزم علیه برآید ، و صیغه شرعیه به لسان عربی فی بینهما در مراتب مرقومه واقع و جاری گردید ، کان ذالک فی تاریخ شهر جمید (جماد ) الاول سنه ۱۱۵۹ هـ . ق
اسنادی از درباری صحرایی نادر شاه سردار دلاور خراسان
از نادر شاه پرسیدند ، که پای تخت شما کجاست ؟ جواب داد پشت زین اسبم ، و دربارم چادرهای بر پا شده در صحراست.
نادر شاه در طول پادشاهی خود ۱۱۴۸ تا ۱۱۶۰ هـ . ق مقر ثابتی نداشت ، اسماً پای تخت را از اصفهان به مشهد انتقال داد ،و خانه و زندگی و در بارش در چهار باغ مشهد بود. (جای امروز دار التولیه واطراف آن )
ولی چون دائماً درجبهه جنگ بسر می برد . لذا سفراء خارجی و نمایندگان اعزاعی دولت ها ، و استانداران ، و امراء نادرشاه را هر چند گامی در منطقه ای از کشور در میان دربار سیار یاضمیه و خرگاه بر پا شده دیدار کردند.
تشکیلات این دربار سیار صحرایی خود دیدنی و جالب توجه بود ، در این تشکیلات ، اقامتگاه و خوابگاه نادرشاه ، و حرم سرا و طبیبان و شاهزادگاه و مقامات هر یک با دقت در محل خاص خود تعین شده بود که از تصویر ۷۲ به خوبی نمایان است .وخلاصه این تشکیلات عبارت بود از :
۱-    اقامتگاه و خوابگاه نادرشاه
۲-    حرم سری مخصوص
۳-    حرم سرای شاهی
۴-    جایگاه سربازان دور حرم
۵-    چادر های بازیگران و نوازندگان
۶-    چادر امور بسری
۷-    چادر طبیب مخصوص و چادر طبیبان
۸-    چادر قنادان پادشاه
۹-    چادرهای قراولان
۱۰-    چادر دژخیمان
۱۱-    محل تازیانه زدن و خفه کردن
۱۲-    جایگاه فراشان
۱۳-    محوطه چادرهای شاهزادگان و پسران شاه
۱۴-    دیوان حرب نظام
۱۵-    چادرهای قراولان دربار
۱۶-    جایگاه کمانداران
۱۷-    چادر وزیران
۱۸-    چادر صاحبمنصبان کشیک
۱۹-    چادر سربازان کشیک
۲۰-    بازار دربار
سند شماره ۸۸
نادرشاه در میان همین چادرها نبوغ ذاتی خود را بکار می انداخت و نقشه های جنگی خود را طرح می کرد ، و تصمیم های خود را می گرفت و بعد با ارتش نیرومند و ورزیده خود به سوی هدف لشگر می کشید و می تاخت (تصویر ۸۹)
نادر شاه در اثر جنگ های پیروز مندانه موفق شد نه تنها غاصبین بیگانه را که هر یک استانهایی از کشور را در تصرف داشتند از ایران براند بلکه وسعت امپراطوری خود را ازرود سند تا رود دجله و از رود جیحون تا خلیج فارس برساند
(سند ۹۰)
در این جا سه  سند مهم  و دیدنی ۸۸ و ۸۹ و ۹۰ به نظر می رسد .
سندی در اظهار عدم رضایت فتح علی شاه قاجار از وضع کارفرزندش حسن علی میرزا شجاع السلطنه استاندار خراسان
در دوران سلطنت فتح علی شاه قاجار ، هر یک از استانهای ایران و حتی شهرستانها ، به یکی از فرزندان او واگذار شده بود‌. و آنها در منطقه فرمان فرمایی خود اقتدار و اختیار تام داشتند ،  جان و مال و ناموس مردم در دست قدرت آنها بود.
فتح علی شاه اولاد زیادداشت و تعداد فرزندان پسر او به بیش از پنجاه نفر می رسید .
در آن موقع کشور به چهار استان بزرگ تقسیم می شد
۱- خراسان ۲- آذربایجان ۳-فارس ۴- کرمان
که در مکاتبات اداری و اسناد آن ها را مملکت می نوشتند
خراسان از لحاظ وسعت خاک و کثرت جمعیت ازمهمترین نواحی کشورمحسوب می گردید. بدین لحاظ مقام فرمان فرمایی این استان داوطلب زیاد داشت ، و نیز طرز کار استاندار ،مورد توجه عمال دو ابر قدرت انگلیس و روسیه بود ، تاچنانچه رفتار وکردار استاندار در اداره امور منطقه و یا سرکوبی متنفذین ، که در اثر تحریک بیگانگان دست به شورش می زدند ، و قدرت استاندار را تضعیف می کردند ، مورد رضایت آنها نبود ، نزدشاه سعایت می نمودند و ذهن او را نسبت به آن حاکم مشوب می ساختند ، و او را وادار به تغیر استاندار می کردند .
در دوران استانداری حسن علی میرزا شجاع السلطنه .
۱-    فیروز الدین میرزا حاکم هرات سر به نافرمانی گذاشت ،شجاع السلطنه به هرات لشگر کشید ، فیروزالدین میرزا را تحت اطاعت در آورد وسکه خطبه در آن جا به نام فتح علی شاه بر قرار نمود.
۲-    بنیاد خان هزاره رئیس ایل هزاره خراسان در تربت جام برعلیه استاندار طغیان کرد ، استاندار ناگزیر لشگر خراسان را به فرماندهی اسماعیل خان دامغانی به آن جا فرستاد ،و بنیاد خان را سرکوب کرد .
۳-    فتح علی وزیر شاه محمود افغانی امیر قندهار به تحریک بنیاد خان رئیس ایل هزاره در سال ۱۲۳۳ به سوی مشهد لشگر کشید ،وبنیاد خان به او پیوست ، این بار نیز بوسیله لشگر خراسان هر دو شکست خوردند و متواری شدند .
۴-    شاه محمود افغانی درسال ۱۲۳۵ باز بنیاد خان و خوانین جمشیدی را برعلیه استاندار تحریک نمود ، آن ها بار دیگر علیه دولت قیام کردند و امنیت و آرامش منطقه را بر هم زدند
حسن علی میرزا شجاع السلطنه ، طاغیان را سرکوب نمود ، و بنیاد خان را از حکومت با خزر وکوسویه ، عوزیان معزول کرد ، و امیر قلیچ خان تیموری را به آن مقام منصوب نمود .
۵-    شاه محمود افغانی بار سوم ، به دعوت و ترغیب و تحریک خوانین سرکش خراسان ، مخصوصاً محمد خان قرایی ،که پدر و برادرش به امر محمد ولی میرزا استاندار قبلی خراسان و برادر حسن علی میرزا ، اعلام شده بودند ، و از این لحاظ در صدد انتقام بود، فتح خان وزیر خود را با سی هزار سوار مسلح برای تسخیر مشهد از هرات به سوی مشهد روانه ساخت ،و در این لشگرکشی رحیم خان اوزبک ،خان خوارزم هم شرکت داشت .
لشگر خراسان به فرماندهی ذوالفقار خان دامغانی به مقابله رفت ، و در کوسویه جنگ در گرفت ، و قوای افغان و خوارزم شکست خوردند و متلاشی شدند ، و دوازده هزار نفر به اسارت در آمد ، و فتح علی نیز کشته شد .
رحیم خان پس از متلاشی شدن نیرویش با عذر خواهی به خوارزم باگشت .
بررسی دقیق این وقایع پی در پی در منطقه خراسان نشان می دهد ، که دست بیگانگان در این قیام ها و لشگرکشی ها دخالت داشته و هدفی را پی گیری می کردند .
حسن علی میرزا شجاع السلطنه پس از کسب این پیروزی ها وبر قراری نظم و امنیت در خراسان ، از پدر خود فتح علی شاه دعوت کرد که به خراسان مسافرت نماید ، و نتیجه زحمات او را به بنید ،وانتظار داشت که پدرش در این مسافرت زحمات و خدمات او را ارج نهد و به اعطای پاداشی سرافراز کند ،ولی غافل از آن بود ،که اعمال قدرت وبسط نفوذ او تا افغانستان و خوارزم برای استعمارگران خوش آیند نیست ، و می بایست چنین کسی از مسند قدرت به زیر کشیده شود ، و به جای او مرد ضعیف و ناتوان اعزام گردد، لذا فتح علی شاه را نسبت به فرزندش بدبین ساختند ، واو را تحت فشارقرار دادند ، که شجاع السلطنه را از خراسان تغیر دهد .
فتح علی شاه پی بهانه بود ، و پس از وصول دعوت نامه شجاع السلطنه ، نامه ی ملامت آمیز تندی به او نوشت که حتی بر خلاف معمول آن زمان از نوشتن کلمه میرزا و لقب او ( شجاع السلطنه ) که جزو اسم محسوب ودر نامه ها ذکر می شد ، خودداری کرد ، (سند شماره ۹۱)
ما از جواب حسن علی میرزا شجاع السلطنه آگاهی نداریم ، و نمی دانیم که او در مقابل این تعرض و ایرادات پدرش ، چه عکس العمل نشان داده ، و چه توضیحاتی تعرض رسانیده ، و چه گونه از خود دفاع کرده است ،ولی همین قدر می دانیم ،که فتح علی شاه دعوت فرزندش را پذیرفته و به مشهد آمده است ، و ضمن زیارت مرقد مطهر امام رضا (ع) به بناء صحن جدید امر کرده و نیز درب مرصعی سمت پایین ضریح مرقد حضرت ،به امر دو نصب شده است ،
حسن علی میرزا شجاع السلطنه در سال ۱۲۳۸ هـ . ق از خراسان تغیر یافت ، و بجای او علی نقی میرزا حجه السلطان پسر دیگر فتح علی شاه منصوب و به مشهد اعزام شد ، ولی وی از عهده ی اداره امور استان خراسان برنیامده و با تعجب می بینیم ، که فتح علی شاه مجدداً همان حسن علی میرزا شجاع السلطنه راکه آن همه قصور در نامه اش برای او ردیف کرده بود ، برای باردوم به استانداری خراسان منصوب نموده است ، و وی تا سال ۱۲۴۳ – این سمت را در خراسان به عهده داشته است .
در این جا نامه ی فتح علی شاه را به عنوان حسن علی میرزا شجاع السلطنه استاندار خراسان می بینیم (سند ۹۱)
متن این نامه از کتاب زنبیل شاهزاده فرهاد میرزا معتمد الدوله نوه ی فتح علی شاه . از انتشارات کلاله خاور ، تهران ، ۱۳۴۵ ص ۲۸۱ –اخذ و نقل شد .
سند شماره ۹۱
نامه فتح علی شاه قاجار به شجاع السلطنه فرمان فرمای خراسان
فرزند مسعودنامدار حسن علی موفق بوده بداند ، که کراراً به آن فرزند فرمایشات مؤکد در این خصوص رفته مستضسر شده ایم که در کار بهار و پاییز امسال چه خیال کرده ، و این که هسمی می نویسد که موکب شاهنشاهی ساحت آزای آن صفحات گردد چه اندیشیده است ، و جوابی که کاشف صوابی باشد از آن فرزند نرسیده اکنون زمان رکضت خیول قاهره نزدیک است و باید قبل از نهضت رایات و آیات جهانگشا معلوم خدمت همایون شود که مقصود آن فرزند از این عرض و اسندعا چیست ، موکب شاهنشاهی را در نهضت خراسان چه کار باید کرد پیشنهاد باشد ، آن فرزند با این اوضاعی که با خراسانی رفتارکرده است بعد از انی چه خواهد کرد . فرزند همی می نویسی و ازبی مرحمتی شاهنشاهی شکایت می کنی ، ما را با آن فرزند چرا مرحمت نباشد ، چرا کار اورا که مهم مملکتی مثل خراسان است منتظم نخواهیم این ها چه سخن است ، معلوم نیست که آن فرزند صد هزار یک ما از پریشانی کار خود ملول باشد ، بلکه چنین معلوم می شود که همین ملولیم نه آن فرزند چرا که گوئی هنوز ندانسته است که کارش تا چه حد آشفته و بی سامان است ، و اگر نه در تدارک و تلافی آن می کوشید خراسانی با آن اوضاعی که از آن فرزند دیده است و حال تسبیح دردست دارند . و یک یک می شمارند ، قرچه خان و پسرش حسن خان کرد ، رستم خان چوله صید محمد خان ، ابراهیم خان ، و سلیمان خان بغایری ، سهرابخان عمارلو ، باقر خان خورشاهی ، حسین قلی خان ، میرزا لطف علی خان و علی نقی خان ، و علی قلی خان ،محمد خان قرائی ، قلیچ خان ، در احوال هر یک از اینها تأمل کند بیند چه اوضاع گذشته است ، مردم که همه چیز را دیده اند و با این که این اشخاص خدمتگار و بیشتری از آنها بی شبهه صادق و فدوی دولت و کار خدمت می آمدند ، آنطور با ایشان رفتار شده است ، مردمی که تفصیری بخود سراغ دارند دیگر چه گونه از آن فرزند اطمینان حاصل خواهند کرد و غیر از این اشخاص هم در خراسان کسی نیست مگر سه نفر خوانین کرد و ترک که متوحش و دورگرد قدیمند ، و با الجمله در همه آن مملکت یکنفر که از آن فرزند دلخوشی داشته ، باشد نمانده است و با عدم اطمینان همه خراسان چگونه کار آن جا به کفایت آن فرزند منتظم خواهد شد ، اگر موکب پادشاهی ساحت آرای آن صفحات گردد و تمامی خلق مملکتی را که نمی توان بی موجبی مورد سیاست داشت و با عدم تقصیری ظاهر همه بندگان خدارا آورد دوهیر منشی را نوشی سزاوار است و با هر هیمی امیدی در کار ، آزان فرزند که مردم آنجا به جز نیش یا نوشی بدتر از نیش چیزی ندیده اند ، فرض میفرمائیم که مانیز همه سخط و غضب دهم باشیم این هم را هم اهالی آنجا بواسطه آن فرزند می دانند ، و زیاده بازار از مأیوس خواهند شد ، آخر امیدی هم در کار هست بعد از انصراف موکب پادشاهی و وصول زمستان دیگر آن فرزند با آن مردم چگونه بسر خواهد برد ، در همه خراسان ضعیف تر و خدمتکار تر از میرزا لطف علی خان و حسین قلی خان نبود ، هرگاه آن ها را هم نتوان در نوکری و خدمتکاری راه برد دیگران معلوم است که چگونه کار می توان گذراند ، حق مطلب اینکه در کار آن فرزند و خراسان متفکر مانده ایم ، نمی دانیم چه کنیم ، بهار است وقت کار است لیکن باید کاری کرد که مایه و پایه داشته باشد تاکی و تاچند قشون هر ساله به خراسان مأمور شود و در انقضای بهار همان اغتشاش پار باشد ، بلکه بیشتر و بدتر ، مهدی بیک را به چاپاری فرستادیم وبدین ملفوفه همایون آن فرزند را آگاهی دادیم ، با خود او شور می فرمائیم ، امروز کار از آن گذشته است که آن فرزند خیر خود را ملاحظه نماید و اندک فکر کند به بیند خیر دولت شاهنشاهی چه چیز است ، اگر فی الواقع ممکن است که هر گاه از جانب همایون التفاتی و اقدامی در کار او وخراسان بشود و امر آنجا به کفالت او نظمی بگیرد و از این اختلال و رسوایی برآید از این چه بهتر ، معلوم است که مرا و خاطر ما هم جز این نیست عزیمت نهضت موکب جهانگشا را تصمیم خواهیم فرمود و هر چه مقتضی پیشرفت کار باشد بعون خدا به ظهرور خواهد رسید و چنانچه فی الواقع کار او با این مردم پیشرفت نخواهد کرد و باید مردم خراسان راعموماً مورد سیاست داشت و خراب کرد ،و ان فرزند را به بیم محض در آن مملکت مسلط کرد مشکل می بینم که کار آنجا به اصلاح بیامد ،واو تواند از عهده کار آن مملکت برآید بنابراین فکری باید کرد که پیشرفت داشته باشد ، با وصول رقم مبارک حقیقه صوا بدید خود را مفصلاً مشروحاً قلمی داشته مصحوب همین فرستاده که با المشافهته العلیه نیز با و بعضی فقرات القا فرموده ایم یا فرستاده دیگر که به چاپاری و سرعت تمام به دربار پادشاهی برساند ارسال دارد ،که بیست روزه برسد و حقیقتاً احوال و اوضاع و مقصودوپیشنهادآن فرزند درست معلوم و معروض گردد ، تحریراً فی شهر جمادی الآخر،سنه ۱۲۳۶ ق
سند باز خواست ناصرالدین شاه از استاندار خراسان
سوء سلوک آصف الدوله شیرازی (میرزا عمدالرهاب ) که از سال ۱۳۰۱ قمری استاندار خراسان بود به مردم و فرمانداران خراسان و نمایندگان سیاسی انگلیس و روسیه در مشهد ، قصور و عدم تسلط او در امور استان بخصوص تجاوز روس ها از مرز زورآباد «جنت آباد» به خاک خراسان سبب شده بود ،که ناصر الدین شاه ،آصف الدوله را مورد باز خواست شدید قرار دهد . و برای هر یک از موارد بازخواست توضیحاتی از وی بخواهد .
آصف الدوله ضمن تلگراف رمزی ، نسبت به موارد بازخواست توضیحات بی سروته داده ، که نمایان گر وضع امور خراسان در دوران استانداری او و طرز کار ومیزان آگاهی و تسلط آصف الدوله به منطقه ی مهم و حساس مرزی خراسان است ، تملق و چاپلوسی آصف الدوله ،در این تلگراف ، ناصرالدین شاه راتحت تأثیر قرارداده ، و موافقت او را درباره ی وعده های پوچ خود جلب می نماید .
نکته ای که در این گزارش توجه هر خواننده را معطوف به خودمی سازد ،ناآشنایی آصف الدوله استاندار را به موقعیت جغرافیایی مناطق حوزه ی مأموریتش می باشد ،که ناصر الدین شاه تذکر می دهد ، که دهنه ذوالفقار در مرز زورآباد قراردارد نه در مرز درگز ، و ضمن دستوراتی که در حاشیه گزارش او صادر نموده ، استاندار را به محل دهنه ذوالفقار متوجه کرده ، این است نمونه ای از وضع کار زمام دار امور مردم ناحیه ی مهمی از کشور .
متن تلگراف آصف الدوله استاندار خراسان در جواب مداخذه ناصر الدین شاه چنین است :
«29 شهر جمادی ادلاولی ۱۳۰۲ هـ .ق
حضور اقدس همایون روحنافراه قربان خاک پای اقدس همایونت گردم ، دستور العمل مفصل را زیارت کرده ، به ذات الهی نکات و وقایعی که در هر جزو به نظر مبارک رسیده ، غلام که حاضر وشب و روز مشغول است ، غیر آن رانفهمیده و تمام را ان اشاالله تعالی بخوبی اجرا خواهد داشت ،پاره پی را فقره به فقره با چاپار بیست وششم ، عرایض خوب و مطالب مهم غالب باسند عرض شده از نظر انور همایونی می گذرد تمام فتنه از این خبیث شهاب الملک (۱) بوده مسلم شد ، از روز ورود مشغول بوده ،همه از او فریفته ، تلگرافچی ، بیگلربیگی ، نصره الملک (۲) ، عماد الملک (۳) و نصرالله خان را او وحشت داده ، ملاها ، سر کشیک ها تمام حالات او را بروز می دهند ، و غلام تصور نمی کرد بحمدالله تعالی رفع شد .
با عضدالدوله (۵) هم همین طور که فرموده اید حرکت می کنم بی کم و زیاد ، گله از او کردم ، اظهار خجلت کرد ،و زیاد ترسیده بود ، اطمینان دادم ، لیکن همان صورت است ، تمام جواب و سئوال اجزای آستانه با خود غلام است ، و در کمال خوبی بعد از دو سه مرتبه آمدن ملاها به ارک بمعارف ، ملاهایی که دیدن کرده ، باز دید کردم ،‌و هر شب یکی از آنها در منزل غلام است .
نصره الملک سه روز دیگر ان اشا الله تعالی وارد می شود بقدری به او محبت ومهربانی کنم که شکرهای او بعرض برسد . چرا نکنم (؟) همچنین عمادالملک بد بخت را .
در فقره رفتن سفر ،بسیار رأی مبارک صحیح است ، و به این طولانی لازم نیست ، عیب و دردمی شود . از کار دور می شوم ، به کمال اختصار می روم قوچان سه شب می مانم .
شجاع الدوله (۶) را هم مهربانی می کنم ، سهام الدوله (۷) می آید ،‌به او هم مهربانی میشود .
کلیات دستورالعمل سالیانه هر دو را می دهم.
شجاع الدوله را همراه به درگز می برم ، محض ریختن ترس محمد علی خان (۱) و درگزی ها ، قرار کار مالیات و همه چیز درگز را می دهم . می روم به کلات ، قرار همه کار کلات را هم بحول الله تعالی می دهم .از هر جهت به نمک همایون مبلغ زیاد خلاع (۲) برای زن و مرد این دو محل حاضر کرده ام ، طوری کنم که این دو محل همه جان فشان دولت خود شوند ، روزنامه و کتابچه «گزارش » و عرایض آنها به حضور مبارک می رسد .
اما حالت تمام خراسانی ، یک جسارت می کنم و باز اطلاع خاطر همایون راگواه می گیرم ، هر کس هر چه می خواهد بگوید ، به نمک همایون تمام خراسان امروز ، با روزی که غلام وارد شده طوری است ، که اگر دولت ده آدم کافی را می فرستاد و دولت هزار تومان و ده هزار قشون می فرستاد این طور نمی کرد ، یک غفلت غلام ، چهل روز غلام را مشغول داشت ،و این حرف  های لغو در دهن (اهالی)هاافتاد.بعضی مردم بیچاره را وحشت دادند، بحمدالله تعالی همه رفع شد،بقیه راهم رفع می‌کنم.
اما بابی های سبزوار ، همان است که عرض کردم ، به دو کاغذ چسباندن به دیوار نمی شود متعرض شد ، مخفی به حاجی فرامرز خان (۳) نوشتم ، روز و شب مراقب باش ، مسلم که فهمیدی یکی اظهار بابی گری کرد ، فوراً گرفته به مشهد بفرست ، هم عاقل است ، هم بلد شهر است ، هم هر دو طایفه و غرض هر دو طایفه را می داند ، عباس آبادی ، جنساً شرور و هرگز حاکم  نداشته اند ، حاکم تعین کرده به محمد رضا خان سر کرده سپردم رفتند ، ان اشاالله منظم خواهد شد .
نردین (۱) بسیار خوب شد . به همین نحو که فرمودند ،بلکه بهتر کردم ، کتابچه ی آن را فرستادم بنظر مبارک می رسد . لیکن همه نردینی حتی خود حاکم و ملاها استدعای مرخصی محمد قلی (۲) را می کنند و ضامن می شوند ، جز خدمت کاری نکند ، آدم کار آمدی هم هست ، و حالا آبادی و زراعت این جا خیلی لازم است ،جواب این عرض مخصوص تلگراف باز مرحمت شود .
عمادالملک را ان اشا لله تعالی با یک ترتیب بسیار خوب راضی کرده به طبس می فرستم، لیکن به جسارت عرض می کنم ،‌ این قدر این صدمه و ترس برای عماد الملک لازم بود ، که اندازه ندارد که بفهمد درست بوده برود ، یک مملکت (شهرستان ) مثل طبس را بی حاکم نمی توان گذارد ، که این فقیر است و پدرانش حاکم بوده اند ، اقلاً طوری حرکت کند ، که معلوم شود‌. حاکمی است ، فرضاً اگر طهرانهم بیاید همین طور با او سلوک می کنم ،‌لیکن گویا با آن اطمینانی که غلام به او داده مشهد بیاید .
شیخ الرئیس (۳) زیاد بدجنس و فضول وگداست . از روزی که رفته ماهی ده تومان ویک خرداد نان به عیال اومی دهم ، والا هیچ ندارد ، در قوچان به اقتضای وقت کار او را درست می کنم .
فقره دهنه ذوالفقار ، دیروز تلگراف صریح  عرض شد، که در کاغذ های شاه محمد خان و محمد خان (حاکم درگز ) هیچ جز صریح درنمی آید ،حالا اصرار هم لازم نیست ، خود غلام می رود ، و  حقایق را عرضه میدارد ،‌کار انگلیس ها را درست کرده ، دیروز هم استیورت «مأمور کارهای مرزی خراسان» دو ساعت نزد غلام بود ، راپرت سئوال و جواب و قرار داد را با پست ۲۶ عرض کرده ام ،و از این بهتر غیر ممکن است ، قرار آذوقه را دو به دودادیم ، و درهمان مجلس بی اطلاع احدی شش حکم به شش حاکم فرستاده شد ، احدی از اجزای خود بنده نفهمید ، هر روز هم برای آنها از هر قبیل هدایا فرستاده ای شود ،قرارداده ام ، هر دو روز یک مرتبه تنها مرا ملاقات کند ، کار بسیار عمده خواهد بود ، حالا که خوب قرار شده ، با روس ها هم در کار دوستی و مؤالف است با چاپار ۲۸ پاره یی اسناد هست که هر دو را مدلل می کند ، چند طغرا فرامین سفید مهر دار بزرگ خواسته بودم ، امروز جناب صدر اعظم (۱) تلگراف کرده بودند ، که فرمایش همایون است ، فرمان سفید لازم نیست ، هر قراری که توبدهی دولت قبول میکند ‌، بعد فرمان می دهد ، جوابی عرض کرده بنظر همایون می رسد ، خواستن فرمان برای چیزی نبود‌. درآن سرحد خودم به آن ها فرمان بدهم ، امیدواری شأن دیگری دارد ، تا حکم را خودم بدهم ، فرمان در آن سرحد آخال (۲) خیلی نقل دارد ، همه فرامین قدیم را آوردند . بنظر غلام این طور هزار مرتبه بهتر است .
دولوله توپ کبود گنبد (کلات‌) را فردا ان اشا لله تعالی  آدم می رود سوار بکند ، تا غلام آنجا برسد ، هر جا مناسب است گذاشته شود ، در پست ۲۸ خیلی مطالب و عرایض خوب نافع است . خدا جان غلام را فدای استان همایون کند ، آصف الدوله ، ناصر الدین شاه ، با خط خود در حاشیه کشف تلگراف رمز مذکور ، پاسخ آصف الدوله راچنین نوشته است :
«جواب هایی که عرض کرده اید ،همه را خاندم «خواندم » همه صحیح است (؟) و انشاالله (ان اشا الله ) همه درست می شود ، در بابت دهنه ذوالفقار وآمدن روسها به این طرف هریرود ، از قول انگلیس ها است ، دیروز هم که با وزیر خارجه ، ایلچی (سفیر) انگلیس ملاقات کرد ،بازهم در این فقره شرحی گفت ، که به عین ها به وزیر خارجه گفتم ، برای شما تلگراف کند ، که مطلع باشید ، در فقره ذوالفقار ،شما عجب به شبهه افتاده اید ، که می نویسید از کاغذهای حاج شاه محمد خان ومحمد علی خان چنین چیزی معلوم نیست ، دهنه ذوالفقار طرف سرحدات جام و با خزر و افغان است ،و خیلی به سمت در جز و کلات نست که شاه محمد خان و حاکم در جز مطلع شوند، شما این فقره را باید از عطاالله خان تیموری سئوال بکنید ، به بینید در سمت دهنه ذوالفقار که پایین تر از زورآباد است ، روس ها به این طرف هری رود گذشته اند یا نه ، و فوراً عرض کنید . که این جا حرف زده شود ، و اگر همچو چیزی شده باشد ،سرحدداران شما بسیار غفلت کرده اند ، روس و غیره چه حق دارند ، از رود هری که سر حد است ، و این طرف خاک خراسان است عبور کرده ، به خاک ما بیایند ، برای بعد از این در سر حداث سوار و قراول بگذارید هر وقت این طور اتفاقات بیفتد فوراً به شما اطلاع بدهند،وشما هم فوراً بعرض برسانید ، البته این فقرات راتحقیق کرده زود جواب بدهید . (۱) (سند ۹۲)
سندی منحصربفرد از صید علی خان ادیب درگزی
صید علی خان درگزی از ادبای معروف خراسان است،وی شخصی بود ادیب ،مورخ ، شاعر ، در عین حال بعدازمحمدعلی خان منصور الملک ، مدت کوتاهی در سال ۱۳۲۴ هـ .ق حکمران درگز نیز بود .
صید علی خان خط نستعلیق را خوش می نوشت ، و غزل را نیک می سرود ، ملک الشعراء بهار ، صید علی خان را استاد خود دانسته و مکتب ادبی او را ستوده است . میرزا حبیب خراسانی شاعر معروف خراسان درباره ی وی نوشته ، در جلال قدردانی و کمال فضل وی همین بس که می گفتند ، ادیب نیشابوری استاد ادب خراسان ، از خوان فضائل خان برخوردار بود ، و دقایق ادبی را از او فرا گرفته است. صید علی خان در تعریف درگز گفته است :
موطین انوری ومولد نادرشاهی
درگز دان که چنودر همه ایران نبود
شهرهای کهنش گرچه کنون ویرانست
از قلک ناحیتی نیست که ویران نبود .
شهر باورد(۱) ، یا ناحیه ، داراگرد (۲)
یا چو شهرستان (۳) کودر همه کیهان نبود
سنگ امروز بر آثار همه گریا نست
وای بر سنگدلی کاین جاگرین نبود .
چهار صد سال فزون شد زتیغ کچ ما
خواب در چشم همه اوزبک و افغان نبود
نیرالدوله (۱) خداوند خراسان که چنو
نیری تابان برگنبد گردان نبود
افتخار درگز امروز با (صید علی )است
که در آفاق چنو مرد سخندان نبود .
از صید علی خان ، کمتر نوشته یا شعری  باقی مانده است ، بطوری که با نو محترم خانم دختر او که تا چند سال قبل زنده بود می گفت : صید علی خان اشعار خودرا غلب روی کاغذ پاره ها می نوشت ودر کیسه ای جمع می کرد ، و بعد از کشته شدن او در زمان حکومت پسرش مسعود خان بوسیله مخالفینش ، متأسفانه کسان اومتوجه ارزش معنوی محتوی آن کیسه نشدند و بوسیله ناآگاهان از بین رفت ، تنها دستخطی که از او باقی مانده ، نامه ای است که وی در همان سالهایی که حکومت درگز را به عهده داشت ، در سال ۱۳۲۴ هجری قمری به شیخ مهدی کشاورز به مشهد نوشته و اصل آن در کتاب (خورشید درخشید ) سید علی آذری به چاپ رسیده ، که نگارنده از آنجا اخذ و این سند منحصر بفرد باقیمانده از این سخندان و سخنور درگز را در این جا نقل می نمایم .
انشاء نامه مقام ادبی صید علی خان درگزی را می رساند متن نامه چنین است : (سند ۷۷)
متن سند ۷۷
قبله گاها ، بحق حق اولیای حق قسم است ،که از زیارت دستخط مبارک جناب مستطاب عالی ، و دستخط مبارک بندگان قبله الانام و حجه الاسلام آقای شریعتمدار آقای حاج میرزا ابوالقاسم دامت برکاته چشمم روشن شد ، و شکر حضرت پروردگار را بجای آوردم که این عبدذلیل را قابل این فیض عظمی و عطیه کبری فرمود .
با وجود قیل و قال حکومتی که کمتر از قبل و قال مدرسه نیست ودل شخص عارف را می گیرد ، چنانچه همه شکایت کرده اند خصوص حافظ شیرازی ، که گفته ، دلم گرفت یکچند نیز خدمت بزرگان مکان دیگر باید کرد ، هر وقت شبی یا روزی ساعتی فرصت و فراغت روزی شود ، مصاحب و همزبان ذوقی درین ملک مثل عنقاو کیمیا و وفانایاب بلکه اسم بی مسمی است ،لهذا عمرگرامی هپا و هدر می شود . به بطالت می گذرد ، از کتاب و کاغذ هم بهره نیست که برای کنج تنهایی خوبند .
اگر جناب مستطاب عالی امساله حج را بدل بعمره مفرده ، یعنی نیشابور را مبدل به درجز فرمایند بنده ای آزاد می سازی ، غلامی میخری ، و اگر فرض محال آقای حجه الاسلام مدظعه العالی نیت مبارک را ارشاد و راهنمایی و تقویت امور شرعیه مسلمین عوام در جز فرموده مثل نعمت غیر مترقبه و دولت ناگاه میل سفراین خرابه سرحد بفرمایند ، که شهدالله ازمحسنات این عنایت و امتنان این عبد وسایر مسلمین قلم و زبان عاجز خواهد بود . که خیمه سلطنت آنگاه رضای درویش ،در آن قیل و قالها هم چندان سودی است ، هرچند نیز سیاحت و تماشا لازم است .
جناب ناصر الشریعه حفظه الله شما هم مرحمت فرموده رقعه که نوشته بود خط آقای امیر خان خودمان بود شناختم ، یعنی از بسیاری القاب شبه داشتم آخر به سلیقه درست کردم ، محبت ایشان واردات بنده حالائی نیست که از جواب پاکت اندکی دیر شد ، موجب قهر و طرح گردد ، باقی عمر ایستاده ام بغرامت ، هر چه بفرمایند اطاعت دارم.
امیدوارم که جناب مستطاب عالی هر شبه چاکر را یاد فرموده به نوشتجات مرحمت آیات شادم فرمائید ، و آقای شریعتمد دام ظله العالی را بیشتر از این ها بسر التفات آورید . تا حضرت حق بچاکر حق توفیق خدمتگذاری وجان نثاری بیش از این ها عنایت فرماید ، و در سایه مبارک مثل سایر ملازمان غنوده آسوده باشم ، و همیشه بچاکری و ملازمت آن وجود مسعود مبارک افتخار داشته باشم ، دنبال آن مرحمت و این بندگی و چاکری با خیر وسعادت کوتاه نگردد ، شاید ازبرکت نعمت وجود مبارک ایشان باقی عمر را از سعید العواقب ها بشمارایم فی الواقع این موهبت عظمی بسته بهمت بلند جناب مستطاب عالی است ، هرگز هم نرسم بمیوه درخت بلند ، که نیائی بدست کوتاهم ، دست  ما کوتاه و خرما برنخیل ، این سعادت را بخود گمان نمی برم که مگر پیش نهد لطف شما گامی چند ، امیدوارم سایه بلند و مبارک بندگان حضرت حجه الاسلام مدظله بر مفارق مسلمین خاصه این عبد ذلیل دیر پاید ، و حضرت حق وجود مسعود جناب متطاب عالی را هم سلامت بدارد ، ایام شوکت و عزت وصحت مستدام باد ابرب العباد ، صید علی درجزی (سند ۷۵) عکس صید علی خان با برادران خود (تصویر شماره ۹۳)
سندی از رهبران مشروطه درباره انتخابات دوره دوم درگز
پس از تنظیم و تصویب قانون اساسی که در روزهای آخر عمر مظفرالدین شاه قاجار به صحه او رسید و بعد در گذشت ، حقوق دانان متوجه شدند که آن قانون کامل نیست ، و احتیاج به تدوین متمم دارد ، لذا متمم قانون اساسی را نوشتند ، که محمد علی شاه قاجار در سال ۱۳۲۵ هـ . ق با تأکید رهبران مشروطه آن را صحه گذاشت .
رهبران مشروطه با توجه به زیر پا گذاشتن بعضی مقررات قانونی اساسی از سوی محمد علی شاه قاجار بفکر افتادند که انتخابات دوره دوم هر چه زودتر برگزار و انجام شود ، تا نمایندگان منتخب سریعاً به تهران بیایند و مجلس شورای ملی افتتاح شود ،و به انجام وظایف به پردازد .
در این جا تلگرافی را می بینیم به امضای مرحوم سید عبدالله بهبهانی یکی از رهبران مشروطه به عنوان شیخ عبدالرحیم حجه الواعظین مجتهد درگزی ، که در آن تأکید شده انجمن محلی زودتر تشکیل  و نمایندگان منتخب سریعاً به تهران اعزام گردند (سند شماره ۷۹)
متن تلگراف چنین است :
متن تلگراف آیت الله بهبهانی یکی از رهبران مشروطه به شیخ عبدالرحیم حجه الواعظین درگزی
مشهد ، جواب نمره ۶
توسط جناب مستطاب شریعتمدار مروج اله حکام آقای آقاشیخ عبدالرحیم حجه الواعظین سلمه الله ، خدمت جناب متطاب حجه الاسلام آقای حاج میرزا حبیب الله و سایر علماء اسلام و حجج اسلام دامت بر کاتهم و اعضای محترم انجمن رضوی دام بقائهم ، از قرار اظهارات کتبی و تلگرافی که متوالیاً از در جز ملاحظه میشود ،طایفه صوفیه به تحریک مغرضین مخل انتخاب آن جا بوده و باعث اغتشاش و فساد آنجا شده اند ، با اینکه میرزا آقا رئیس صوفیه بواسطه این حرکات به مشهد احضار شد اکنون که جناب شریعتمدار حجه الواعظین که از بسته گان مخصوص خادم شرع مطهر است با جمعی از محترمین در جز در انجمن رضوی حاضر شده مسلماً کمال توقیر و تقویت رااز جناب معزی الیه در انجام مقاصد شان که آسایش عموم رعایای در جزاست خواهند فرمود ، که با کمال امیدواری بدعاگویی وجود اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی اسلام پناه خلدالله ملکه مشغول باشند و عاجلاً با اقدامات مجدانه انجمن محترم منتخب آنجا معین و هر چه زودتر با بقیه منتخبین آن سامان روانه فرمایند ، الداعی عبدالله الموسوی البهبهانی ۴ شهر ربیع الاول ۱۳۲۵ ( سند۹۵)
سند تاریخی در شکایت از نحوه انتخابات دوره سوم درگز
پس از تصویب قانون اساسی ایران در دوران سلطنت مظفر الدین شاه قاجار نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی نه از طبقات مختلف مردم انتخاب شد ، وطبقات مردم چنین معرفی شده بودند:
۱-    اعیان وخوانین و ملاکین
۲-    روحانیون دوعاظ و ذاکرین
۳-    بازگانان
۴-    صرافان
۵-    اصناف مختلف
۶-    اقلیت های مذهبی
و حوزه های انتخابی به این شرح اعلام شده بود : تهران ، آذربایجان ، فارس ، خراسان ،‌کرمان ،‌گیلان ، مازندران ، گرگان ، کرمانشاهان ، شهرستان های مرکزی ایران وغیره
گویا درگز در دوره های اول و دوم جزو حوزه انتخابیه قوچان محسوب شده بود و نماینده ای به نام درگز در مجلس نداشت .
در دوره سوم ، محمد تقی ملک الشعراء بهار یکی از دوستان ،مسعود خان حاکم درگز به نمایندگی درگز انتخاب شد ، حوزه ی انتخابیه درگز به نمایندگی درگز انتخاب شد ، حوزه ی انتخابیه درگز عبارت بودند از :
درگز ، کلات ، سرخس
این انتخاب مورد اعتراض وشکایت مردم واقع شد در این جا ، این شکایت جالب توجه راکه به وسیله آیت الله مدرس به شعبه ششم مجلس برای رسیدگی تقدیم شده به نظرمی رسانیم(سندشماره ۸۰)
متن شکایت چنین است :
متن سند شکایت ازنحوه انتخابات درگز ،کلات ،سرخس در دوره سوم
بتوسط حجه الاسلام آقای آقاسید حسن مدرس دامت برکاته خدمت نمایندگان محترم شعبه ششم دامت توفیقاتهم .
اگر چه مدت شکایات منقضی شده است لیکن بطور ضرورت و محل تذکر خاطر آقایان محترم و برای بقای حیثیت اساس مجلس مقدس شورای ملی یادآوری و بعرض می رسانیم ، در موضوع انتخاب ملک الشعرا(محمد تقی بهار) تحقیقات ذیل را بفرمائید .
اولاً – از انجمن سرخس سئوال شود چه وقت بشما اعلان انتخابات داده شد ، و نظار شما چه اشخاص بوده اند .
ثانیاً – ازکلات سئوال شود که چه شد قبل از در جز که مرکز انتخابات بود در آنجا شروع به انتخابات شد ،و آیا مقررات قانونی به عمل آمد یا خیر .
ثالثاً – از در جز سئوال شود که مدت اعلان چه قدر بود ، اخذ رای و استخراج آن کی تمام شد ، و آیا تعرفه بقراء و دهاتی که مسعود خان ( حاکم درگز ) مایل بود فرستاده شد ، و یا بجاهای دیگر هم فرستاده شد ، صورت  مجلس دو شعبه کلات و سرخس کجا است .
رابعاً – این انتخاب وقتی واقع شد که مسعود خان یاغی دولت بوده ، اعمال و افعال و قتل و غارت و حرکات شنیعه مسعود خان بر همه کس و در نزد اولیای امور اظهرمن الشمس است .
خامساً – در این باب تصدیق شاهزاده نیرالدوله (استاندار خراسان ) که امروزه برای بقای خودش از امضای هیچ سند غلطی مضایقه ندارد ، به هیچ وجه تصدیق نیرالدوله محل اعتبار نیست .
سادساً – خوب است دوسیه (پرونده ) وزارت جلیله داخل با ایالت خراسان راجع به مسعود خان را خواسته و مطالعه فرمائید .
سابعاً – علاوه بر این ها تکفیر بیست نفر از علمای اعلام مشهد را درباره ملک الشعراء از نظر دقت گذرانیده نمره اول خصوصاً مقاله روح دیانت که بر خلاف کلیه ادیان عالم است .
تاسعاً – نمره دیگر که بعلماء اعلام توهین می کند .
عاشراً – نمره دیگربه قبورمطهره منوره ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمین توهین واستهزاء می کند.
احدعشر – نمره دیگر منکر منهیات می شود . لعنت خدا و رسول م و ملائکه بر همچو اشخاص باد ، اعمال سئیات و افعال قبیحه و کفریات ملک الشعر از یاده بر اینها است که بعرض می رسانیم ، امیدواریم از آقایان وکلای محترم اسلام دوست محض حفظ اسلام و حدود قوانین اسلام وبقای مجلس مقدس اینگونه اشخاص مفتضح شده خدا و خلق را نپذیرند . به لعنت خدا و بنفرس رسول م گرفتار شوند ، آن کسانی که محض هواخواهی و خاطر خواهی با ملک الشعرا همراهی و مساعدت نمایند ، و الله العالم بحقایق الامور ، آنچه وظیفه دیانت و اسلام خواهی بود بعرض رسانیدیم .
۱-    این بنده بارها از اشخاص موثق شنیدم که این شخص بعضی کفریات در روزنامه و غیره اظهار داشته ، و معلومست که این طور اشخاص نباید در مجلس مقدس باشد ، مهر ناخوانا
۲-    بسمه تعالی شانه العزیز ، در شهر رجب که این دومی در خراسان مشرف بودم قاطبه اهالی مشهد مقدس را از شخص ملک الشعراء متنفر دیدم و شکیات بسیار ازبابت عدم دیانت و بعضی از کفریات مجله او داشتند ، بطوریکه علماء موثق آقایان نزد حکومت متظلم شدند ، ولی ملاحظات شخصی مانع از همراهی آقایان شد . تا اینکه ورقه نوشتند به کفر ملک الشعراء و عموم علماء مشهد مقدس امضاء نمودند ورقه دیگر هم بر این مضمون آقایان و عاظ و ذاکرین نوشتند ، ورقه دیگر اجزاء آستانه مقدسه بر این معنی نوشتند ، بنا بود که اعدام او را از حکومت بخواهند که بنده حرکت کردم بعد از آن که آمدم دیدم ایشان بسمت وکالت درجز وارد شده اند خداوند بحق آل محمد مسلمین را از شر این اشخاص محافظت فرماید ، بر تمام علماء و حفاظ شرع و ابناء ملت است که در حفظ اساس مقدس رفع این اشخاص و باطل باشند ، حوزه الاحقر فانی عبدالله الطهرانی
۳-    این بنده آتا میرزا غلام حسین در مشهد مقدس بودم کفریات ملک الشعرا را دیدم و هم شنیدم حاضرم در مجلس مقدس عرض کنم و معلوم نمایم مهر محونده
سند شماره ۹۶
سند تاریخی از انتخابات خراسان در دوره دوم مجلس شورای ملی
تصویری که در این به نظر خوانندگان گرامی می رسد ، عکس تاریخی نمایندگان خراسان در دوره دوم مجلس شورای ملی است ، که با دونفر از خادمین معروف استقرار مشروطیت یعنی ، ستارخان سردار ملی وباقرخان سالار ملی گرفته اند .
شخصیت این نمایندگان نشان گر نحوه گزینش اشخاص برای نمایندگی مجلس بوده است ، این عده از راست به چپ عبارتند از :
۱-    محمد اسماعیل کاشف ، نماینده مشهد
۲-    عبدالحسین تیمور تاش ( معزز الملک ، سردار معظم ، نماینده مشهد )
۳-    میرزا رضا خان ، نماینده آذربایجان
۴-    ستارخان ، سردار ملی
۵-    باقر خان ، سالار ملی
۶-    سید یعقوب صدر العلماء ، نماینده مشهد
۷-    عبدالحمید خان متین السلطنه ، نماینده مشهد و نایب رئیس مجلس شورای ملی
۸-    محمد هاشم میرزا افسر ، نماینده سبزوار
۹-    شیخ علی ، نماینده سبزوار
(تصویر شماره ۹۷)
قیام زبردست خان در درگز
زبردست خان پسر ساری خان آقا برادر محمد علی خان منصور الملک حاکم درگز بود و ریاست قره سواران «ژاندرمری » ، درگز را به  عهده داشت ، بعد از کشته شدن مسعود خان حاکم درگز با پدرش صید علی خان بوسیله مخالفین خود ، رضاخان برادر مسعود خان به حکومت درگز منصوب گردید ولی زبردست خان خود را جانشین مسعود خان معرفی کرد و حکومت درگز را حق خود می دانست .
قوام السلطنه استاندار خراسان که رضا خان رابجای برادر به حکومت درگز منصوب کرده بود ، هر دو را به مشهد خواست ، و بین آنها را صلح داد و مقرر نمود زبردست خان در مشهد بماند ، و رضاخان به درگز برگردد و به کار حکومتی به پردازد .
زبردست خان دست از مخالفت با رضاخان برنداشت و از مشهد خارج و به درگز وارد شد و باکمک مرسل و یاران دیگر از قبیل رستم حاج دولت غیره اقدام به جمع آوری اسلحه نمود . رضاخان فعالیت زبردست خان را بر علیه خود محرمانه به قوام السلطنه گزارش داد . قوام السلطنه تلگراف زبردست خان را مورد بازخواست قرار داد .زبردست خان بوسیله رئیس تلگرافخانه از موضوع اقدام رضاخان اطلاع یافت و او را در فروردین ۱۳۰۰ خورشیدی برای مذاکره حضوری با استاندار به تلگرافخانه کشاند و با شلیک چند تیر او را کشت . و خود به مسند حکومت نشست و مرسل را برای مذاکره و جلب موافقت کلنل محمد تقی خان کفبل استانداری که اغرقع قوام السلطنه را گرفته و به تهران فرستاده بود . به مشهد فرستاد ،‌کلنل که از وقایع آگاهی داشت ، مرسل زا دستگیر و اعدام نمود ، سپس نیرویی از ژانداعربی با راهنمایی میرزا محمود صارمی درگزی برای سرکوبی طغیان زبردست به درگز فرستاد ، زبردست خان در این جنگ شکست خورد و به روسیه فرار کرد ، و میرزا محمود صارم درگزی به ریاست سواران حکومتی منصوب گردید و به حفظ نظم و امنیت درگز پرداخت تا حاکم جدید تعین و اعزام شود رستم حاج دولت یکی از یاران زبردست خان میرزا محمود را هنگام ورودبه مسجدتیرزدولی اومرد. دراینجاعکس میرزامحمود صارمی و رستم حاج دولت دیده می شود .
سندی از سران ایلات عشایر خراسان
خراسان دارای اقوام مختلف و ایلات عشایر ، افشار ، بیات ، قرایی ، گرایلی ، ترکمن ، کرد ، تیموری ، هزاره ، جمشیدی ، جلایر ، عرب ، بلوچ ، خاوری و غیره است ، که در جریان تحولات سیاسی منطقه ای  و تهاجمات اعراب و ترکان سلجوقی ، مغول ، تیموری و تشکیل حکومت ، و مهاجرت تیموری ، هزاره ،جمشیدی ،خاوری و عرب و غیره ،در مناطق مختلف خراسان استقرار یافته و نسل به نسل در میان مردم بومی خراسان حل شده اند ، و امروز تمام این اقوام جزومردم خراسان بشمار می آیندودر شهرستان های زیر به کار کشاورزی ، دام داری ، باغ داری و غیره اشتغال دارند .
۱-    مشهد، افشار، بیات، اعراب ، گرایلی ، کرد ، ترکمن ، تیموری ، هزاره ، جلایر ، بلوچ ، خاوری ، جمشیدی و غیره
۲-    نیشابور – بیات ، گرایلی ، کرد ، خاوری ، بلوچ و غیره
۳-    قوچان – کرد ، گرایلی ، خاوری ، بلوچ و غیره
۴-    درگز – ترکمن ، ترک ، کرد ،‌جلایر ، عرب ،‌خاوری ، بلوچ ، تیموری و غیره
۵-    شروان – کرد ، گرایلی ، ترک ، خاوری و غیره
۶-    بجنورد – کرد ، گرایلی ، خاوری ، بلوچ ، ترکمن ، تیموری و غیره
۷-    اسفرایین – کرد ، گرایلی ، بغایری ، خاوری ، بلوچ ،ترک و غیره
۸-    سبزوار – کرد ، گرایلی بغایری خاوری ، بلوچ ، غیره
۹-    تربت حیدریه – ترک ، بلوچ ، خاوری ، قرایی و غیره
۱۰-    کاشمر- عرب ، بلوچ ، قرایی ، جلایر ، طاهری ، و غیره
۱۱-    گناباد – عرب ، بلوچ ، خاوری و غیره
۱۲-    قاینات – عرب ، بلوچ ، خاوری، غیره
۱۳-    بیرجند – عرب ، بلوچ ، خاوری ، و غیره
۱۴-    فردوس – عرب ، بلوچ،‌خاوری ، قرایی ، وغیره
۱۵-    طبس – عرب ،بلوچ ، غیره
۱۶-    فریمان – خاوری ، تیموری ، بلوچ ، هزاره و غیره
۱۷-    تربت جام – تیموری ، هزاره ، خاوری ، بلوچ ، ترکمن ، وغیره
۱۸-    چناران – کرد ، خاوری ، بلوچ ،
۱۹-    سرخس – بلوچ،‌عرب ، تیموری ، غیره
۲۰-    نهبندان – عرب ، بلوچ ، غیره
افراد جوان و سلحشور ایلات عشایر در گذشته جزو ذخایر و پشتیبانی ارتش بودند و به هنگام بروز خطر و پیش آمد تجاوز بیگانه و یا شورش و طغیان و قیام دست نشاندگان بیگانگان در منطقه همراه با افراد قشون برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور و استقرار امنیت صمیمانه همکاری می کردند . که در همین خراسان ، موارد متعددی از یاری و همکاری افراد ایلات خراسان در تاریخ ضبط است از آن جمله است
۱-    قیام نادر شاه برای بیرون راندن بیگانگان در کشور و اعاده استقلال و تاج و تخت و سلطنت ایران
۲-    قیام سالاردرخراسان که ارتش ایران با کمک و دلا وران ایلات خراسان آن قیام را سرکوب کرد.
۳-    لشگر کشی به مرو که در آن ایلات و طوایف خراسان شرکت داشتند .
۴-    قیام مکلئل محمد تقی خان بسیان که ایلات و عشایر در سرکوبی این قیام دولت را یاری کردند .
۵-    شورش خدوسر دار در شیروان ، که افراد ایلات در سرکوبی آن شورش دولت را یاری کردند .
۶-    قیام هولا کو معروف به لهاک خان در مراوه تپه بجنورد که افراد ایلات و عشایر لشگر خراسان را در سرکوبی این قیام یاری نمود .
۷-    قیام ترکمنان یموت که افراد ایلات خراسان لشگر خراسان را در سرکوبی این قیام یاری کردند وجزاین ها
در این جا عکس از سران ایلات عشایر خراسان در دوره پهلوی برای ضبط در تاریخ چاپ می شود.
نام سران ایلات خراسان در عکس
این عکس سران ایلات عشایر خراسان رادر دوره پهلوی (۱۳۲۷) نشان میدهد
ردیف اول از راست به چپ
۱-    تاج محمد خان بهادری (سطوت الملک ) رئیس ایلات کرد زعفرانلو قوچان
۲-    یار محمد خان شادلو – رئیس ایل کرد شادلو بجنورد
۳-    نورمحمد خان امیری (خواهرزاده صولت السلطنه ) رئیس ایل هزاره خراسان
۴-    خانلرخان قراچورلو – رئیس ایل کرد قراچورلو بجنورد
۵-    سلیمان خان روشنی – رئیس ایل کرد میلانلو اسفرایین
۶-    جیب الله خان ناصری (ناصر لشگر ) رئیس کردان هوه دانلو قوچان
ردیف دوم از راست
۷-    نفر سوم – امیر حسین خان نگهبان – رئیس ایلات و عشایر شیروان
۸-    نفر چهارم – ملک حسین خان بهادری ، از سران کرد زعفرانلو قوچان
۹-    نفر ششم – میرزا محمود صارمی (صارم الملک ) رئیس ایلات و عشایر درگز
ردیف سوم از راست
۱۰-    نفر سوم و چهارم – سرگرد عباس جلایر و ذوالفقار جلایر رؤسای ایل حیدر کلات
دو سند حقوقی محلی که در قدیم نوشته می شد .
قبل از تشکیل سازمان ثبت اسناد املاک ، معاملات ملکی و مصالحه و قراردادهای تجاری و تشکیل شرکت و بطور کلی امور حقوقی به وسیله اسناد عادی محلی انجام می گرفته ،و این قبیل اسناد به وسیله ی اشخاص با سواد و وارد به امور حقوقی و آگاه به حقوق و حدود شرعی و نحوه تنظیم سند نوشته می شد ، و در سند نوع معامله و مقدار و مبلغ و حدود و نوع مصالحه ذکر می گردید و ذیل آن را چند نفر حاضر و شاهد ، گواهی و مهر می کردند در این جا دو سند حقوقی عادی محلی یکی معامله ملک و دیگری مصالحه حق است به نظر می رسانیم .
۱- سند معامله مزرعه شورا که در ۱۰۹۲ هـ . ق واقع در دهستان بیان از توابع آن روز ابیورد مرکز شهرستان درگز است ،‌امروز قسمتی از دهقان بیان در اثر قرارداد ۱۲۹۹ هـ . ق آخان جزو خاک جمهوری ترکمنستان قراردارد .
معامله بین دو خانواده ترک و کرد ساکنین ابیورد انجام گرفته ، و فروشندگان عبارتند از :
افراسیاب ، مرتضی ، محمد یوسف ، عوض از طایفه چوله (۱)
فرزندان فولاد بیک جوله
و خریداران عبارتند از : حسن خان ، نقد علی ، الله ویردی فرزندان حسن خان شیخوانلو از کردان ایل شیخوانلو ساکنین ابیورد .
این سند در دوران صفویه نوشته شده وشیوه تنظیم سند شرعی معاملات را نشان می دهد (تصویر ۹۸)
سند معالجه ای است که بین لطف علی بیک و شادروان سید آقاجان پدر نگارنده به عمل آمده و این سند که در خانواده ی ما باقی مانده محمد حسن روحانی یکی از خوش نویسان معروف درگز نوشته است (تصویر شماره ۹۹)
متن سند شماره ۹۸ معامله ملکی در سنه ۱۰۹۲
الحمد الله الذی احل البیع و الشری و حرم الغصب والربوا ،وصل الله علی خیر خلقه و اله اجمعین ، اما بعد باعث بر تحریر این سطور شرعیه التوارعد والارکان که حاضر شدند و بفروختند به بیع الا وتام صحیح شرعی رفقت مقامات زبده الاعیان و الاقرآن افراسیاب بیک و مرتضی قلی بیک و محمد یوسف بیک و عوض بیک و لدان مرحمت و غفران پناه فولاد بیک چوله بر فعت و عزت پناهان حسن خان آقا و نقد علی آقا و الله ویردی آقا و لدان مرحمت پناه ذوالفقار آقا شیخوانلو همگی و تمامی مزرعه شوراک که واقع است در ولایت ابیورد بلوک بیان ، محدود است به پنج رود حری (هری ) شوردبه خور ، و حدی به آق چشمه ، حدی به کلاب ، و حدی به رباط مکه عبدی با جمیع ( غیر خوانا ) و لواحق و مضافات و ملحقات و منسوبات و چشمه سار والنگ و قنات و آبخوار و علفخوار از لحه از مزرعه مذکور دانند و شمرند و نسبت به واخذ ثمن مبین المعلوم مبلغ ده تومان عراقی نصفه مذکور مبلغ پنج تومان تبریز که ثمن مثین و قیمت و قب مزین منبع رایوم البیع تقدیم معلومان ذوی البصرت و ارباب خبرت نمود و بیلی لازم شرعی واقع شد ، مشتمل بر ایجاب و قبول خانی ازا کرده و اجبار و بایع مشارالیهما و عوای ثمین فاحش افحش را دانسته و فهمیده مبلغ دو تومان شرعیه نمود و اخذ تمامی ثمن مبلغ مزبور مال المصالحه نمودند و مبلغ مزبور …… ضامن درک شرعی …… و فیمابین صیغه عربی و فارسی جریان یافت و این چند کلمه حسب سند قلمی شد . سلخ شهر ذی القعده الحرام ۱۰۹۲ هجری قمری امضاء ها : افراسیاب چوله ، مرتضی قلی چوله ، محمد یوسف چوله ، عوض چوله ، محمد یوسف چوله ، و چند نام مهم دیگر (سند ۸۲)
متن سند مصالحه
در سال ۱۳۲۶ هـ .ق
مخفی و مستور نماند ، غرض از تحریر و باعث برتر قیم این کلمات شرعیه الالالات آنست که حاضر گردید ، عالیشأن محمد خان بیک خلف مرحوم لطف علی بیک در حالت صحت نفس وثبات عقل بدون شاییه اکراه و اجبار مصالحه صریحه شرعیه ملیه اسلامیه نمود جمیع دعاوی و حقوقات شرعیه سلاله السادات آقا سید آقاجان خلف مرحوم آقا سید حسین را به مال الصلح معین مقدار نصف یک قطعه باغ میمی که فعلاً در اختیار مشارالیه است ، و محدود است ، بحدود اربعه من حیث الکل متصل است ازطرفی بزمین یا بس جناب حاجی پیش نماز نوخندان و از جانبین اتصال دارد به محرعام ، و از سمتی متصل است به حصه زوجه جان محمد ولدکربلایی آقاجان همین قطعه باغ واقع است در نوخندان و مقدار ده استار نمک معدن و صیغه مصالحه  جاری گردید ، اگر چنانچه بعد الیوم محمد خان بیک او احد من قلعه در خصوص نصف باغ مرقوم فوق به سید آقا جان یا قائم مقام او ادعا نماید حرفش در نزد اهالی شرع مطاع عاطل و باطل و از درجه اعتبار شرعی ساقط خواهد بود ، و این مصالحه نامحه در حضور عدول المومنین نوخندان به صحه آنها گذشت . اسامی آنها از قرار ذیل است ، آقا سید جمال ، آقا سید عباس خلف مرحوم حاج سید حسن ، غفار بیک ، آقا میر مصطفی ، میرزا عبدالرحمن امام ویردی بیک ، کربلایی شرف خان ، حاج حیدر شیخ علی محمد شخالچی ، عبدل ولدمحمد کاظم ، نادر قلی ،‌و این چند کلمه محض یادداشت قلمی گردید ، که عندالحاجه سند و تذکار بوده باشد ،ذالک تحریراً بتاریخ دوم شهر شعبان المعظم سند ۱۳۲۶
مهر ، ملابرات قلی قاضی در جز
هنت مهر حاضران در جلسه که نامشان در سند ذکر شده است مهر و نوشته ، شیخ عبدالرحیم حجه الواعظین مجتهد درگز
مهر و نوشته ، نویسنده سند ، محمدحسن (۱)
سند ۸۳
سندی از اسدی
نایب التولیه اعدام شده استان قدس
محمد ولی اسدی مصباح السلطنه اهل بیرجند و از کارگزاران محمد ابراهیم علم ، شوکت الملک بود ، و در دوران حکمرانی امیر شوکت الملک در بیرجند و قاینات ، وی مدتی نایب الحکومه قاین شد ، سپس به نمایندگی مردم قاینات به مجلس شورای ملی راه یافت .
اسدی در سال ۱۳۰۵ شمسی به سمت نایب التولیه استان قدس رضوی منصوب گردید ، و تا سال ۱۳۱۴ در این سمت باقی بود.
اسدی در واقعه ی قیام مردم درمسجد گوهر شاد مشهد ، در سال ۱۳۱۴ شمسی متهد به تحریک مردم در اجتماع مردم در مسجد گوهرشاد و اعتراض به تغیر کلاه پهلوی به کلاه لبه دار گردید ، که در آن واقعه عده ای مردم و زوار کشته و مجروح شدند اسدی تحت تعقیب قرار گرفت و پس از محاکمه محکوم به اعدام شد و تیر باران گردید .
اسدی در طول خدمت در استان قدس چند کار مهم و مفید انجام داد که موارد زیر از آن جمله است
۱-    استرداد املاک و رقبات استان قدس از متصرفین ، وسازمان دادن به امور آن املاک ، و قطع مقرری های کلان افراد که به عناوین مختلف ازصندوق استان قدس دریافت می نمودند که خود این عمل ، مخالفین زیادی برای او به وجود آورد . و افزایش عواید استان قدس
۲-    جاری ساختن آب قنوات گون‌آباداز۴۸ کیلومتری خارج شهربه مشهد،وجاری کردن به شهرمشهد
۳-    ساختمان بیمارستان امام رضا که در زمان خود در خاورمیانه نظیر نداشت .
۴-    احداث خیابان عریض کوه سنگی و استخر کوه سنگی و غیره
۵-    دبیرستان شاه رضا
بعد از اعدام اسدی ، امورآستان قدس رضوی به پاکروان استاندار خراسان واگذار شد ، که این عمل بعدها ادامه پیدا کرد ،و اکثر استانداران خراسان از آن به بعد ، نیابت ترلیت استان قدس را هم عهده دار بودند .
در این  جا عکس منحصر به فردی از اسدی وکارکنان استان قدس که همراه با داور وزیر دادگستری و گلشائیان معادن وزارت دارایی گرفته شده ، به نظر می رسانیم
(تصویر شماره ۱۰۰)
دو سند تاریخی درباره حجاب زنان و موقوفات مدارس دینیه و غیره
بعد از واقعه ی سوم شهریور ماه –1320 شمسی و اشغال کشور بوسیله ی لشگرهای انگلیس  وشوروی سابق و کناره گیری رضا شاه و تبعید او از ایران ، آزادی نسبی برای مردم از لحاظ بیان و قلم فراهم آمد ، و اکثر زنان کشور که از بی حجابی دلخوش نبودند ، از تغیر اوضاع استفاده کرده ، وبعد از شش سال چادر نماز و چادر سیاه به سر انداختند.
از شهرستان ها این وضع مرتباً به وزارت کشور گزارش داده شد ، که زنان در کوچه و خیابان باچادر نماز و چادر سیاه رفت و آمد می کنند ، وزارت کشور ، ضمن بخشنامه شماره ۷۱۵۹۹/۶۶۹/س مورخ ۱۶/۱۱/۱۳۲۰ به کلیه فرمانداری های کشور چنین دستور داد ک
فرمانداری …….. با وجود این که متجاوز از شش سال است که رفع حجاب در تمام کشور علمی شده است ، معذالک طبق گزارشهای رسیده از شهرستان ها غالباً در کوچه و بازار ، زنها با چادر نماز و گاهی هم با چادر سیاه دیده می شوند.
چون این ترتیب بر خلاف سیاست دولت است قدغن نمایئد ، شهربانی به نحو متقضی جلوگیری نموده ، متخلفین را به داداگاه خلاف جلب نمایند ، نتیجه اقدامات را نیز اطلاع دهند ، وزیر کشور (۱)
از طریق شهربانی کل کشور نیز به شهربانی های شهرستان ها نیز چنین  دستوری صادر گردید.
ولی با تغیر اوضاع کشور و آزادی که به وجود آمده بود جلوگیری وسخت گیری مأمورین انتظامی در استفاده زنان از چادر نماز یاچادر سیاه دیگر عملی نبود و دخالت آنها مورد اعتراض و شکایت مردم و دخالت و تذکر آیات عطام روحانیون قرار می گرفت و تذکرات لازم رابه وزارت کشور و نخست وزیر می دادند ، و دولت ناگزیر شد تغییر وضع را به پذیرد و دستور دهد که مأمورین انتظامی متعرض زنان چادر بسر نشوند .
در این جا دو سند تاریخی وجالب به نظر خوانندگان می رسد:
۱-    نامه شماره ۱۳۴-۲۷/۱/۲۲ فرماندار سبزوار (میرفخرائی) به شهربانی و رونوشت به وزارت کشور در باره ی وضع مردم از لحاظ اثرات اشغال کشور ، گرانی کمیایی ، و این که اجرای امر دولت درباره جلوگیری از استفاده چادر زنان مانعی ندارد ؟ (سند شماره ۱۰۱)
۲-    تصویب نامه شماره ۱۱۲۲۶ مورخ۱۲/۶/۱۳۲۲ هئیت دولت و تلگراف مهم نخست وزیر به عنوان آیت الله قمی به مشهد ، درباره آزادی زنان در استفاده از چادر و استرداد موقوفات مدارس دینیه و تدریس شرعیان در مدارس و تعمیر بقاع مطهره بقیع و تأمین ارزاق عمومی (سند شماره ۱۰۲)
متن سند شماره ۱۰۱
شیر و خورشید
وزارت کشور
فرمانداری سبزوار
اداره شهربانی سبزوار
پیرو شماره ۶۸-۱۹/۱/۲۲ و در پاسخ نامه شماره ۷۸-۱۰/۱/۲۲ که رونوشت بخشنامه شماره ۱۱۱۱۶/۲۲۰۱۲-۲۴/۱۲/۲۱ و ایضاً ۲۲۳۰۴/۷۱۳-۲۴/۱۱/۲۱ اداره کل شهربانی راجع به جلوگیری از استعمال چادر نماز و چادر سیاه از بانوان ارسال داشته اید تصدیع می دهد ، بطوریکه ملاحظه فرموده اید این بخشنامه با اصول جوابی که بشماره ۶۸۴۸۹/۳۷۰۵ – 14/11/21 از وزارت کشور صادر گردیده توام گردیده است ، در این صورت اینجانب با مناسبات بوضع فلاکت باری که جهت عموم دست بهم داده است از هر گونه اظهار عقیده که مخالف با اجرای این قبیل دستورات باشد ، ناچار است خودداری نماید ، زیرا اولیای امور در مرکز می بینند ، و البته از اوضاع اسف آوری هم در شهرستانها که چون شیرازه اوراقی نیروی مقدار مالی هر فردی از افراد روبا نحطاط گذاشته است با اطلاع نمی باشند ، آیا بافاقد بودند تمام وسایل صوری و معنوی که چیت متری سی شاهی به چهل ریال و جوراب جفتی دوریال و بیست وپنج ریال و کفش۳۰ ریالی به ششصد ریال وبلکه خیلی بالاتر ترقی یافته است ، خواهند توانست بدون پیچیدن چادرنماز به خود ، یا چادری که با اصطلاح رختخواب پیچ است ،که می توان گفت ستر عودت نموده اند بیرون بیایند «آنهم در شهری که صدها نفر اطفال و زنان ومردان پیر و جوان لخت و عور و فریاد بیچارگی از گرسنگی نمایند « با تمام این بدبختی ها که یکی از هزار گفته نشده » البته امتشال امر لازم و اجرای دستور صادره به نحو تذکر به اهالی که شاید ازبین گروهی به چند نفری مؤثر واقع گردد مانعی ندارد .
فرماندار سبزوار ، میر فخرائی
۱۳۴-۲۷/۱/۱۳۲۲ رونوشت و رونوشت پیوست آن جهت زیر استحضار ، استانداری نهم ایفاء میگردد . فرماندار سبزوار میر فخرائی
۱۳۴-۲۷/۲۲ رونوشت جهت استحضار به وزارت کشور اداره اطلاعات و تبلیغات ایفاء می گردد  ، فرماندار سبزوار میر فخرائی
سند قدمت هفت هزار ساله منطقه درگز
کشف آثار دوره ساسانی درحفریات
مهر ماه ۱۳۷۳ دریارم تپه درگز (زمین باستانی بندیان )
درانر کاوشی که درمناطق باستانی درگز به وسیله سازمان میراث فرهنگی خراسان به عمل آمده ، در یارم تپه ، واقع در بندیان حومه شهر محمد آباد مرکز شهرستان درگز بنای معبدی از زیر خاک در آمد ،که دیوارهای این بنا تماماً بانقاشی و گچ بری تزیین شده است ، و نقش ای برجسته ی گچی بر روی دیوار های این معبد ساخته شده ،که متأسفانه در اثر مرور زمان وخرابی ورود بالاتنه ی این پیکره ها از بین رفته است ، در زیر یکی از این پیکرهای برجسته با خط پهلوی نوشته شده « این پیکر وید مهرشاپور پسر ویدشاپور اردشیردن »
این معبد چهار تا پایه دارد ، زیر پایه ها نظیره پایه ی ستون های تخت جمشید ساخته شده است ،به مساحت این معبد ۸×8 متر و ارتفاع آن ۲۰/۱ متر باقی مانده و بالاتر از آن از بین رفته است .
یا قوت حموی در معجم البلدان نوشته که شهر نسا به دست تهمورس پادشاه بزرگ و دیوبند ایران بنا شده ، اگر این نوشته را به پذیریم ، سرزمین نسا و باورد (ابیورد) و داد گرد(درگز ) قبل از آریاها «دوهه ها » مردمی با تمدن و فرهنگ مترقی بوده اند ، قدمت تاریخی این منطقه را به هفت هزار سال می رساند .
مشخصات معبد یا کاخ ساسانی
مکشوفه دریارم تپه درگز
بنا به توضیحات کارشناس میراث فرهنگی که در تاریخ ۲۱ مهرماه –1374 از تلویزیون پخش شد مشخصات معبد یا کاخ مکشوفه دریارم تپه حومه حومه شهر محمد آباد مرکز درگز چنین است :
۱-    طول سان ۲/۱-۱۰ مترو عرض آن ۹ متر است .
۲-    بدنه ی دیوارهای اطراف دارای نقاشی گچ بری است ، از ارتفاع دیوارهای اطراف یک متر و بیست سانتی متر باقی مانده است .
۳-    از نقاشی ها ، اسب سوار دوره ساسانی دیده می شود، که با دشمن در جنگ است ، و جسد چند کشته بر زمین افتاده است .
۴-    سراپرده ای جمع شده
۵-    نقش زن کوره ای به دست دارد .
۶-    چند بوته زنبق سنبل آناهیتا دیده می شود .
۷-    نقش محراب
۸-    شخصی ایستاده و در دست چوب دارد
۹-    کتبه ایست مربوط به معرفی شخص
۱۰-    نقش شخص دیگر با یک لیاس گل دار که در دست آتش دان روبان دار دارد .
۱۱-    نقش اسب ، و شخص دهنه اسب راگرفته است .
۱۲-    تصویر پادشاه که چکمه به پا دارد
۱۳-    جنب سالن اطاقک وجوددارد که در آن تعدادی مهر تصویر دار با نوشته موجود بود ، که بایگانی مهرها محسوب می شود .
۱۴-    شش پایه های ستون در اطراف سالن دیده می شود که شباهتی به پایه های ستون های تخت جمشید دارد (۱)

مشخصات معبد ساسانی
کشف شده در سال ۱۳۷۳
در بندیان درگز
۱-    تالار معبد به طول ۲۵/۱۰ متر و عرض ۶/۸ متر
۲-    نقشهای گچ بری شده در دیوار تالار در موضوعات مختلف اجرا شده اند ، و در داخل کادری به صورت قاب به عرض بین ۱۲ تا ۱۸سانتیمتر قرارداده شده اند
۳-    نقش این قابها منحصراً پالت و صلیب شکسته است . هنرمند از تغیراتی که به پالت ها داده متنوع ترین نقوش گیاهی را به وجود آورده است .
۴-    نقوش تالار را از نظر موضوعی می توان به چند گروه تقسیم کرد ،
اول – صحنه شکار ، که دو اسب سوار در تعقیب دو گوزن هستند که با تیرهایی که به بدنشان زده اند ، آنها را از پای در آورده اند ،
دوم- صحنه جنگ بین یک پادشاه ساسانی ویک پادشاه اجنبی که در زیر پای اسبان طرفین حداقل ۵ کشته دشمن افتاده است .
سوم ——- و صحنه پیروزی بر دشمن
چهارم – صحنه مذهبی که اناهیتا در کنار تالاری که پرده جمع شده ای دارد مشغول ریختن آب به زمین است ،در حالیکه در پشت سرش به بوته زنبق یا نرگس که احتمالاً سمبل روس است ،اززمین روئیده اند .
پنجم- معرفی شخصیت های مذهبی و سیاسی نقش پنج شخصیت در داخل محراب در وضعیت مختلف نقش شده است ، و در کنار هر یک از خط پهلوی مطالبی فقر شده است ، که احتمالاً حاوی معرفی این شخصیت هاست ، در دیوار مقابل محراب ، تصویری از یک بنا با دوستون در طرفی نقش شده است ، این معبد بر روی یک مصطنه ای سه پله ای ساخته شده است ،درحالیکه دوروبان در طرفین آن در متیزار است در دو طرف این معبد دو شخصیت ایستاده اند که در یک دست برسم ودر دست دیگر آتش آن دارند .
ششم – صحنه تاج بخشی از چهار شخصیت که لباس های متنوعی در بردارند به طور ایستاده نقش شده اند ، در پشت سر یکی از این شخصیت ها روبان بلندی آویزان است و حد فاصل بین شخصیت سوم وچهارم نیزکوزه دو دسته ای نقش شده است که قاعداً یکی از این دو شخصیت باید اناهیتا باشد.
هفتم – ———– بر روی دیوار —————- این گچ بری که متأسفانه بعلت نفوذ آب صدمات فراوانی دیده است ، نقش یک شخصیت نشسته به صورت چهار زانو و شخصیت دیگری که بر روی پشتی یا متکایی تکیه داده و دراز کشیده است و نیز در شخصیت ایستاده کنار آن ملاحظه می گردد .
هشتم –در کف اطاق محراب چندین اثر مهر بر روی قطعاتی ازگل رس به صورت گوزن ، گاو ، گریفون ، و نقش یک انسان کشف شد که در دور سر این شخص به خط پهلوی نام « روز به » خوانده می شود .
نهم – سقف تالار به وسیله چهار ستون که شالی ستون های پیازی شکل آن بر روی سه پله مکعب شکل قرار گرفته اند ، نگهداری شده است .
دهم- سقف این بنا سطح و احتمالاً پوشش با تیر و چوب داشته است .

اسنادی از کوچ دیروز و امروز
دامداران کوچ نشین خراسان
روزی وروزگاری مهمترین و بهترین وسیله حمل و نقل لوازم زندگی و مسکونی چادر نشینان دام دار شتر بود ، اثاثه خود را با شتر حمل می کردند ، و درنتیجه منزل به منزل توقف می نمودند ،و درهر منزل مدتی می مانند ، و یواش ، یواش به سوی ییلاق کوچ می کردند ، و این نحوه کوچ مستلزم صرف وقت بیشتر و تحمل زحمت کارهای جنبی آن بود ، که مردان و زنان کوچ نشین در منزلگاه ها ناگزیر به آن کارها بودند . از قبیل بر پا ساختن چادر و دوشیدن گوسفند و ماست بندی و کره گیری و غیره (تصویر شماره ۸۷) و اما
امروز
وقت ارزش بیشتری یافته و کوچ نشینان حوصله ی کند روی به سوی ییلاق وقشلاق و توقف درمنزلگاه ها را ندارند ، و مفید می دانند که باسرعت وصرف وقت کم تر وسایل زندگی و مسکونی و دام خود را به ییلاق و قشلاق به برند ، لذا ازوسائط نقلیه موتوری استفاده می کنند. بنابراین امروز کامیون ، وانت بار ، تراکتور جای شتر راگرفته است.

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    کارنامه تحصیلی احمد شاه قاجار در ۱۳ سالگی + عکس

    احمد شاه آخرین پادشاه سلسلۀ قاجار بود که در سال ۱۲۸۸ شمسی در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید و در سال ۱۳۰۴ با رای مجلس شورای ملی از سلطنت خلع شد.

    ماهیت قضایی روابط خارجیان در دوره قاجار

    خارجیان علاقه خاصی به نظام قضایی ایران داشتند؛ زیرا تا سال ۱۳۴۷ه.ق/ ۱۹۲۸م از حقوق ویژه کاپیتولاسیون استفاده می‌کردند.

    عکس هایی رمزآلود از بناهای متروکه

    عکس هایی رمزآلود از بناهای متروکه ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز یک هنرمند و عکاس فرانسوی به نام دیمیتری، در صفحه اینستاگرام خود دست به کار جالبی زده است. او که یک طراح گرافیک است، به تاریخ و بقایای بناهای تاریخی بسیار علاقه دارد.

    نظریه ویل دورانت درباره عشق

    نظریه ویل دورانت درباره عشق/ ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه قسمت چهارم، بحثهای بسیار مفصل و جامعی در زمینه مسائل جنسی و خانوادگی به عمل آورده است.

    تحلیل شخصیت شمر

    تحلیل شخصیت شمر ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۲ امتیازs تحلیل شخصیت شمر/ تحلیل شخصیت شمر/ یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ […]

    رمزگشایی از یک جراحی شیطانی

    رمزگشایی از یک جراحی شیطانی/ رمزگشایی از یک جراحی شیطانی؛ جمجمه‌هایی که سوراخ می‌شدند: هزاران سال پیش، یک شیوه خاص جراحی به نام (Trepanation) وجود داشت که در آن جمجمه سر بیمار را بوسیله‌ی نوعی مته بخصوص سوراخ می‌کردند. مردم دنیای باستان از این […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi