جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

معرفی داستان مروارید ( ۱۹۴۷ ) اثر جان اشتاین بک

677

بازدید

“کسی که به کاری بیاید ، نباید فرصت زیستن یا مردن را به حساب آورد. باید تنها آن را به حساب آورَد که آن چه انجام می دهد ،درست است یا نادرست .” جان اشتاین بِک(نویسنده امریکایی قرن بیستم )
کینو و همسرش خوآنا و نوزادشان در کلبه ای کنار ساحل دریا زندگی می کردند .آن ها فقیر و به….

موسیقی علاقه مند بودند و از صدای امواج دریا لذّت می بردند .

روزی عقرب فرزندشان را گزید . همه گفتند که کودک خواهد مرد چون آن ها پولی برای مداوای کودک نداشتند و از سویی پزشک شهر را بی سواد می دانستند .پزشک هم پیش از این که بچّه را ببیند از کینو پرسید که پول دارد یا نه؟ کینو خشمگینانه به در کوبید . مردم پراکنده شدند و آن خانواده با اندوه نداری خود ، تنها ماند .

تنها ثروت آنها قایق صید مروارید بود که به او به ارث رسیده بود . کینو و خوآنا با بچّه ی عقرب گزیده سوار قایق شدند . خوآنا امیدوار بود که شوهرش مرواریدی پیدا کند تا شاید از این همه بدبختی رهایی یابند .
به محل صید مروارید رسیدند . کینو به درون آب پرید و به قعر آب رفت .همه جا را زیر و رو کرد . ناگهان صدفی بزرگ جلوی چشمانش پدیدار شد .آن را برداشت و به سطح آب آمد . صدف را گشود . ماتش بُرد .ناباورانه دید که مرواریدی به اندازه ی تخم کبوتر در آن است. فریاد زد : “عزیزم ! عزیزم ! مروارید. مروارید .”صیادان دور او جمع شدند .

خبر در شهر پیچید. اکنون آن هایی که به این خانواده بی مهری کرده بودند افسوس می خوردند و چشم به مروارید داشتند. فقیران خوش حال بودند و ایمان داشتند که کینو به ایشان کمک خواهد کرد . خریداران مروارید نیز برای ارزان خریدن مروارید، دندان تیز کرده بودند .

همسایگان در کلبه کینو گرد آمده بودند . نمی خواستند از آن جا بروند .کینو از آرزوهایش گفت و این که می خواهد ابتدا به کلیسا برود تا عقدشان را جشن بگیرند. به مدرسه رفتن فرزندش و دانشمند شدن او اندیشید . ناگهان کشیش آمد و گفت که باید از کسی که این ثروت را به آن ها بخشیده ، سپاس گزاری کنند .سپس دکتر آمد تا عقرب گزیده را معاینه کند .شربتی به نوزاد داد تا ظاهرا اثر سم کم شود .پیش از رفتن گفت که باز هم به نوزاد سر خواهد زد .

همه جا صحبت از مروارید بزرگ کینو بود ؛ولی کینو آن را دور از چشم همگان در محلی پنهان کرده بود .
حال بچه بدتر شد و بالا آورد.پزشک خبر یافت و خود را رساند .به او شربتی خوراند. آن گاه دست مزدش را خواست . کینو گفت که پس از فروش مروارید پول وی را می دهد .پزشک با تیزهوشی در تلاش بود که جای مروارید را بفهمد.
شب هنگام باز هم کینو جای مروارید را تغییر داد. گودالی زیر حصیری – که روی آن می خوابید – کند و آن را پنهان ساخت .شب سر و صدایی مرموزانه آمد . خوآنا گفت که این مروارید شوم است و باید آن را از بین ببرند پیش از آن که مروارید ، آنان را نابود سازد .کینو که مروارید را باعث سعادتمندی خانواده اش می دانست پاسخ منفی داد .

روز بعد کینو مروارید را برداشت و به راه افتاد تا آن را بفروشد . برادرش نیز همراهش شد. خریداران مروارید هر کدام کوشیدند که آن را از چنگ کینو بیرون بکشند ؛ ولی موفق نشدند .

باز هم شب سر و صدایی آمد .کینو چاقو در دست بیرون رفت .خوآنا صدای درگیری دو نفر را شنید . از کلبه خارج شد . شوهرش را خون آلود یافت . او را به داخل کلبه آورد .از او خواهش کرد که هر چه زودتر خودشان را از شرّ مروارید رها کنند و آن را به دریا بیندازند. کینو مخالفت کرد .نیمه های شب ،خوآنا برای دور انداختن مروارید به سوی دریا می رفت که کینو سر رسید و مانع شد وچند سیلی محکم به صورت او نواخت و مروارید را گرفت.دوباره به طرف کلبه به راه افتادند. کسی آن ها را دنبال می کرد. کینو با او درگیر شد و وی را کشت .اکنون باید می گریختند .خوآنا برای آوردن فرزندش به سوی کلبه حرکت کرد و کینو به ساحل رفت تا قایق را آماده کند ولی قایق را سوراخ کرده بودند.خشمگینانه به سمت کلبه دوید. کلبه در آتش می سوخت و همسر و فرزندش کنار آن ایستاده بودند.به ناچار شب به منزل توماس ، برادر کینو رفتند . توماس کمکشان کرد تا پنهانی به طرف شمال بگریزند.

هنگام فرار ، سه نفر در پی آن ها بودند . به سوی کوه گریختند و به غاری پناه بردند .کینو خواست نگهبان را بکشد .ناگهان صدای کودکش به هوا برخاست. نگهبان به سوی غار رفت و شلیک کرد .کینو او را با کارد کشت .نفر دوم آمد . او را نیز از پای در آورد و تفنگش را برداشت و نفر سوم را دنبال کرد و تیر انداخت . او نیز کشته شد . وقتی کینو بازگشت با جسد فرزندش رو به رو شد . دست بر سر گذاشت و افسوس خورد و فریاد کشید .

زن و شوهر به شهر بازگشتند مردم به طرفشان آمدند . کینو به کلبه ی سوخته اش نظر انداخت.سپس با همسرش به دریا رفت .مروارید را از جیبش درآورد و به آن نگاه کرد. فرزندش و سه نفر دیگر را با تنی خون آلود مشاهده کرد .آن گاه مروارید را با قدرت هر چه تمام تر به سوی دریا پرتاب کرد .تمام چیزهای باقی مانده از مروارید از بین رفت و برای همیشه خاموش شد.

*****

داستان ، حکایت ماهی گیری فقیر است که در راه یافتن مروارید ، زندگیش را به تباهی می کشاند .مروارید ، بلای جان او و خانواده اش می شود و کلبه خرابه و نوزادش را از دست می دهد .داستان این کتاب بر اساس افسانه ای مکزیکی است .نویسنده بر حسّ ششم زن تأکید فراوان دارد.شاید مهم ترین درس اخلاقی و پندآموز “مروارید”این باشد که ثروت ، طمع دیگران را برمی انگیزد ،درگیری هایی تا مرز آدم کشی پدید می آورد ، آرامش را می زداید ، ترس و نگرانی می سازد و دشمن می تراشد .نکته ی جالب دیگر این است که زمانی مشکل کینو حل می شود که هر چیزی مروارید را به دریا پس می دهد و این امر، یادآور ضرب المثلی معروف است که : هر چیزی باید به جای اصلی خود بازگردد تا درست باشد . به گفته ی فردوسی حکیم :

پرستنده ی آز و جویای کین
به گیتی ز کس نشنود آفرین
تو از آز باشی همیشه به رنج
که همواره سیری نیابی ز گنج

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    برترین رمان های داستایوفسکی را بشناسید و بخوانید

    برترین رمان های داستایوفسکی را بشناسید و بخوانید ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۹ امتیازs فیودور داستایوفسکی را می‌توان به راستی یکی از مشهورترین نویسندگان روسیه قلمداد نمود.

    ۱۰ رمان ایرانی که باید بخوانید

    نوشتن از کتاب‌ها و به توصیف درآوردن کلماتی که از دل نویسندگان بزرگ برآمده، شاید در نگاه اول سخت و غیرممکن باشد، اما لذتی نهفته در دل کنکاش احساسات این نویسندگان وجود دارد که سختی و بزرگی کار را آسان­‌تر می‌­کند.

    بیوگرافی گلابدره ای از شاگردان جلال آل احمد

    بیوگرافی گلابدره ای از شاگردان جلال آل احمد/ من سیدمحمود قادری گلابدره‌ای ۲۰ دی ۱۳۱۸ در گلابدره شمیران متولد شدم. دو تا خواهر و دو تا برادر و من بچه ۵ و یه برادر بعد از من و ۶ تا با پدر و مادرم […]

    رمان‌های منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان

    رمان‌های منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان ۳٫۹۱/۵ (۷۸٫۱۸%) ۳۳ امتیازs رمان‌های منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان/ رمان‌های منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان/ یازده کتاب‌فروش در تهران، پنج رمان خارجی مورد پسندشان را بر اساس امتیاز یک تا پنج معرفی کردند و پس از ارزیابی […]

    همه چیز درباره نوبل ادبیات

    همه چیز درباره نوبل ادبیات ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز        تا مدت ها فکر میکردم که جایزه ی نوبل ادبی رو به خاطر یک اثر خاص به نویسنده اش میدن ولی بعدها متوجه شدم که این جایزه در واقع برای تقدیر از […]

    آنچه از «شکسپیر» نمی‌دانستید

    آنچه از «شکسپیر» نمی‌دانستید ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱۶ امتیازs     بیش از چهار قرن از زمان حیات شکسپیر می‌گذرد، اما شاهکارهای او همچنان بارها و بارها در دنیای هنرهای تصویری و نمایشی مورد اقتباس قرار می‌گیرند. بحث‌های جنجالی بسیاری حول محور زندگی این نویسنده‌ی […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi