جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

فهرست شاهان ایران از ابتدا تا انتها (۱)

982

بازدید

۱٫ایران باستان

ایلامیان
اونتاش گال

اونتاش گال در سال ۱۲۶۵ قبل از میلاد، به حکومت ایلام رسید و شهری جدید به نام اونتاش بنا کرد و در آن زیگورات برپا ساخت.
شوتروک ناخونته اول

شوتروک ناخونته اول به سال ۱۲۰۷ قبل از میلاد، به پادشاهی رسید و در آغاز با شاه بابل وارد جنگ شد و موفق شد که بابل را تصرف کند. شوتروک ناخونته فرمان به غارت بابل داد و تمام گنجینه‌های آن شهر را به شوش منتقل کرد.شوتروک ناخونته به سرزمین کاسی‌ها هم تاخت و آن‌جا را نیز تصرف کرد. شوتروک ناخونته معابد …..

بسیاری در همه شهرهای قلمرو خویش بنا کرد و چند شهر و روستا را آباد ساخت. شوتروک ناخونته در سال ۱۱۷۱ قبل از میلاد درگذشت.

شیلهک این شوشیناک

شیلهک این شوشیناک در سال ۱۱۶۵ قبل از میلاد؛ به سلطنت ایلام رسید و پس از آن به تجهیز سپاه پرداخت و تا ناحیه دیاله نفوذ پیدا کرد و به کرکوک رسید و بابل را محاصره نمود و به غنایم زیادی رسید. در میان این غنایم، لوح سنگی نارامسین و قانون حمورابی به معبد شوش تقدیم شد و سپس همه دره دجله و ساحل خلیج فارس و رشته‌کوه زاگرس زیر سلطه او درآمد و همه ایران غربی متحد شده و نخستین شاهنشاهی در تسلط ایلام تشکیل گردید.شیلهک این شوشیناک در سال ۱۱۵۱ قبل از میلاد،درگذشت.

شوتروک ناخونته دوم

شوتروک ناخونته دوم به سال ۷۱۷ قبل از میلاد، به سلطنت ایلام رسید و کتیبه‌ای در کوه نزدیک مال‌میر بنا کرد و یک معبد کوچک هم ساخت. شوتروک ناخونته دوم در سال ۶۹۹ پیش از میلاد، درگذشت.

هالوشو

هالوشو در سال ۶۹۹ قبل از میلاد به پادشاهی ایلام رسید و به سرزمین اکد حمله کرد و شاه بابل را اسیر کرد و با خود به ایلام آورد و شخص دیگری را به پادشاهی بابل برگزید. در زمان هالوشو، بابل تابع ایلام شد. هالوشو،پسر سناخریب را به دام انداخت و او را به قتل رسانید و سناخریب هم پسر او را کشت و پس از آن مردم ایلام شوریدند و او را در سال ۹۶۳ قبل از میلاد، عزل کردند.

کودور ناخونته

کودور ناخونته در سال ۶۹۳ قبل از میلاد و پس از برکناری هالوشو، به سلطنت رسید و در این زمان آشور به ایلام حمله کرد. کودور ناخونته نتوانست در برابر حملات آشوری‌ها مقاومت کند. آشوری‌ها شرط صلح را برگشت بابل به قلمروشان قرار دادند اما کودور ناخونته نپذیرفت. ایلامیان به شهر ماداکتو در کرخه مهاجرت کردند. کودور ناخونته خود را به شهر هیدالو رسانید. کودور ناخونته پس از یک سال سلطنت به دست درباریانش در سال ۶۹۲ قبل از میلاد، کشته شد.

هوبان ایمنا

هوبان ایمنا در سال ۶۹۲ قبل از میلاد، به سلطنت رسید. در زمان او بار دیگر نزاع درگرفت و ایلام به طرف‌داری از امیر بابل که دست‌نشانده خود او بود، بر ضد آشور وارد مبارزه شد و جنگی درگرفت و کمی بعد سناخریب توانست بار دیگر بابل را تسخیر کند و ایلام را به سرزمین‌های نخستینش بازگرداند.

خوم‌بان ایگاش

خوم‌بان ایگاش در سال ۶۸۸ قبل از میلاد، به شاهی رسید و به بابل حمله کرد و تا شهر سیپ‌پار پیش رفت و آن‌گاه به شوش بازگشت و در سال ۶۷۴ جان سپرد.

اورتاکو

اورتاکو در سال ۶۷۴ قبل از میلاد، به شاهی نشست. اورتاکو با آشور روابط بازرگانی برقرار کرد. در این هنگام آشوربانیپال به مصر یورش برد و اورتاکو به بابل تاخت و آن شهر را تسخیر نمود.

هوبان هالتاش

هوبان هالتاش در سال ۶۴۰ قبل از میلاد، به شاهی رسید.در دوران حکومت او، آشوریان دوباره به ایلام حمله کردند و مدکتو را تصرف نمودند و با فتح این شهر آشوریان به کرخه راه یافتند. شوش پایتخت ایلام تسخیر گردید.آشوربانیپال دستور قتل هوبان هالتاش را صادر کرد و پادشاهی ایلام در سال ۶۳۱ قبل از میلاد،پایان یافت.

 
مادها

دیاکو

دیاکو بنیانگذار دولت ماد در سال ۱۳۳۲ پیش از هجرت بود. دیاکو یا دیوکس اولین پادشاه ماد بود که بین سالهای ۷۰۹ تا ۶۵۶ قبل از میلاد مسیح بر سرزمین ماد حکومت می‌کرد. دیاکو توانست ۷ طایفه قوم ماد را با هم متحد کند، و سپس در سال ۷۰۱ پیش از میلاد به عنوان رهبر و قاضی آن ۷ طایفه انتخاب شد. پس از ۷ سال رهبری در بین این ۷ طایفه، وی از طرف مادی‌ها به عنوان پادشاه انتخاب شد و تا سال ۶۵۶ قبل از میلاد مسیح برهمه طایفه‌های ماد حکومت کرد.
دیاکو در پایتخت که در آن زمان هگمتانه و امروزه همدان نام دارد، قصری معروف و تو در تو و هفت طبقه ساخت که هر طبقه با یک رنگ تزیین شده بود.
ماجراهای به قدرت رسیدن دیاکو در کتاب تاریخ هرودوت آمده‌است. دیاکو احتمالاً پسر یک شاهزادهٔ مادی با نام کیاکسار بوده که خود کیاکسار احتمالاً فرزند دیاکو نام دیگری بوده که در سال ۷۱۵ قبل از میلاد مسیح به سرزمین آشور تبعید شد.
فرورتیش

فَروَرتیش (حدود ۶۶۵ – ۶۳۳ پ.م.) پسر دیاکو، دومین شاه ماد بود.
وی مانند پدرش، با دولت آشور آغاز به جنگ کرد ولی شکست خورد و به دست پادشاه آشور آشوربنی‌پال، کشته شد.
نام فرورتیش تلفظ دیگری از نام فرهاد است.
فرورتیش یا همان فرهاد پسر دیاکو و دومین پادشاه ماد بود که پایه گذار حکومت ماد به حساب می‌آید و بین سالهای ۶۶۵ قبل از میلاد مسیح تا ۶۳۳ قبل از میلاد مسیح حکومت کرد. مانند پدرش، فرهاد هم جنگ بر علیه آشوریان را آغاز کرد اما متاسفانه شکست خورد، به دست آشوربنی پال افتاد و به دست او کشته شد. جانشین فرهاد کیاکسار (هووخشتره) نام داشت که پسر وی بود. وی سعی کرد لیدیه را تصرف کند ولی با رسیدن به رود قزل ایرماق (در ترکیه امروزی)، به دلیل یک کسوف ناگهانی، جلوتر نمی‌رود. سپس کیاکسار در پیروی از پدرش، به آشور لشکرکشی می‌کند و این بار پیروزی از آن مادی‌ها می‌شود.
هووخشتره

هووَخشَترَه (دوره حکومت: ۶۲۵ تا ۵۸۵ پ.م.) تواناترین شاه ماد اولین پادشاهی است که یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل داد و ایران را به عنوان یک قدرت مهم جهان آن زمان مطرح کرد.
نام هووخشتره پادشاه ماد را یونانیان به صورت (کی آخسارو، کیخسرو) (کیخسرو که او را صورت افسانه‌ای هووخشتره[۱] پادشاه ماد می‌پندارند.[۱] ) نوشته‌اند که در فارسی تلفظ فرانسوی آن یعنی سیاگزار Cyaxares را نیز زیاد نوشته و بکار برده‌اند.[۲]
به احتمال قوی، معنی نام او «خوش‌نشانه» است در معنی کسی که می‌تواند خوب نشانه‌گیری کند. ریشه نام او از فعل هَخش (Haxsh) در پارسی باستان آمده که به معنی نشانه‌گیری کردن است. اجزاء این نام عبارت‌اند از هو (خوب)+هخش (نشانه‌گیری)+تر (اضافه دستوری)

هخامنشیان

کوروش

 
آرامگاه کوروش بزرگ در پاسارگاد

 
کوروش دوم(۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، معروف به کوروش بزرگ نخستین شاه و بنیان‌گذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی است. شاه پارسی، به‌خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است.

 
ایرانیان کوروش را پدر*[۱] و یونانیان، که وی سرزمین‌های ایشان را تسخیر کرده بود، او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان این پادشاه را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.

 
کمبوجیه

 

کَمبوجیه (‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎)(درگذشت ۵۲۱ پ.م.) پسر بزرگ کوروش بود که به نام‌های کمبوجیه دوم، کمبوزیه معروف است.

 
طبق گفته هرودوت مادر وی کساندانه بوده است، اما کتزیاس نقل کرده که مادر وی امتیس نام داشته است. کمبوجیه پس از کوروش پدرش، به سلطنت رسید. وی برادری به نام بردیا داشت.کمبوجیه قصد لشگرکشی به مصر را داشت،اما از بیم اینکه برادرش در غیاب او پادشاهی او را بدست آورد، بردیا را مخفیانه به صورت فجیعی به قتل رساند جسد او را تکه تکه کرد.او به مصر لشگر کشید .به همین دلیل به خودلقب فاتح مصر را داد.در زمانیکه کمبوجیه در مصر حضور داشت خبر به سلطنت رسیدن برادرش بردیا را به وی دادند در حالیکه اومیدانست بردیا را پیش از این کشته بود. اما شخصی که در ایران تاج پادشاهی را به سر گذاشته بود گئومات از تبار مادیان بود و خود را بردیا معرفی کرده بود. کمبوجیه در بازگشت از مصر به ایران مرد. ولی برخی دلیل مرگ وی را بیماری و برخی دیگرفشار های ناشی از از دست دادن حکومت می‌‌دانند اما مسلم است که وی در مسیر بازگشت از مصر مرده است ولی دلیل آن تا کنون مکتوم باقی مانده است.او را بانی برادر کشی بر سر حکومت میدانند.بردیا را به مراتب از وی لایق تر بر شاهی نوشته اند.از خصایص او بر عادت شاهان هخامنشی میخواری و زنبارگی بوده است . بنا بر نوشته های هردوت در سفر مصر بشمار زنان پارس به آنجا برد و در مراجعت به عجله آنها را وا نهاد که تا مدتها در بازار، کنیزان پارسی خرید وفروش می شد. که داریوش بدین وضع خاتمه داد!

بردیا

 
بَردیا (به پارسی باستان: ‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎) (درگذشتهٔ ۵۲۱ (پیش از میلاد)) نام پسر کوچک‌تر کوروش بزرگ هخامنشی و برادر کمبوجیه دوم بود.
کوروش بزرگ، در بستر مرگ، بردیا را به فرماندهی استان‌های شرقی شاهنشاهی ایران گماشت. کمبوجیه دوم، پیش از رفتن به مصر، از آنجا که از احتمال شورش برادرش می‌ترسید دستور کشتن بردیا را داد. هرچند برخی نیز معتقدند که کمبوجیه دستور کشتن بردیا را نداده است.
مردم از کشته شدن او خبر نداشتند و در سال ۵۲۲ (پیش از میلاد) شخصی به نام «گئوماته مغ» خود را به دروغ بردیا نامید و بر کوهی نزدیک شهر ایرانی پَیشیاوادا اعلام شاه بودن کرد. در متون تاریخی از وی به عنوان «بردیای دروغین» یاد شده است.

داریوش یکم

 
داریوش (به پارسی باستان: ‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎)، پسر ویشتاسپ، ملقب به داریوش بزرگ یا داریوش اول، سومین پادشاه هخامنشی بود. وی با کمک دیگر نجبای پارسی با کشتن گئومات مغ که به عنوان بردیا فرزند کوروش بزرگ بر تخت نشسته بود سلطنت را به خاندان هخامنشی بازگرداند. پس از آن به فرونشاندن شورشهای داخلی پرداخت. نظام شاهنشاهی را استحکام بخشید و سرزمینهایی چند به شاهنشاهی الحاق کرد. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود. از دیگر کارهای او حفر ترعه‌ای بود که دریای سرخ را به رود نیل و از آن طریق به دریای مدیترانه پیوند می‌داد. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت فارس (نزدیک شیراز) است. شهرت او در غرب به خاطر وقوع نبرد ناموفق ایرانیان با یونانیان در مکانی به نام ماراتن، در زمان اوست.

خشایارشا

 
این کنده کاری روی سنگ در تخت جمشید یکی از پادشاهان هخامنشی (احتمالاً خشایارشا) را نشان می‌دهد.

 
خَشایارشا از پادشاهان هخامنشی است. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود.
نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی «شاه مردان» است.

اردشیر یکم (هخامنشی)

اردشیر (به پارسی باستان: ‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎‎ ‎) پسر خشایارشا ملقب به اردشیر درازدست یا اردشیر یکم پادشاه هخامنشی بود. او پس از به قتل رسیدنِ پدرش و برادرش که جانشینِ قانونی پدرش خشایارشا بود، به دستِ اردوان فرمانده گارد محافظ شاه بر تختِ شاهی نشست. یونانیان وی را با لقبِ درازدست می خواندند. از این رو در بسیاری از کتب و منابع، اردشیر درازدست نامیده شده‌است. وجه تسمیه این لقب به گونه‌های مختلف آمده‌است:

    او دستان درازی داشت به طوری که وقتی می‌ایستاد دستش به زانویش می‌رسید.
    درازدستی کنایه از قدرت زیاد و تسلط بر امور است. به خاطر تسلط او به اوضاع مملکت، درازدست نامیده شد.

از زمان اردشیر تاریخ ملی با تاریخ اساطیری ایران در هم می‌آمیزد. در بسیاری از منابع اردشیر یکم و بهمن اسفندیار یکی دانسته شده‌اند. در زمان پادشاهیِ اردشیر یکم هخامنشی در حدود سال ۴۴۱ پیش از میلاد، گاهشمار امپراتوری اصلاح شد و نامِ ماههای سال به نامهای ایزدان مزدیسنا نامگذاری شدند[۱] که تا به امروز باقی است.

وی در قلمرو سیاستِ دینی و فرهنگی و برخوردِ خود با مللِ مغلوب از سیاستِ پدربزرگِ خود داریوش بزرگ پیروی کرده است. تاریخ نویسانِ مشرق‌زمین وی را شاهی عدالت خواه و دادگستر دانسته اند. وی نسبت به مللِ مغلوب و بویژه یهودیان رافتی خاص داشت[۲]. هدایا، آزادی یهودیان، بازسازی معابدِ آنها و احترام به دیانتِ آنها نمونه ای از بزرگمنشی های اردشیر به قوم یهود است که به نامِ اردشیر پس از کوروش در تاریخِ یهودیان به ثبت رسیده است. او در عیدِ بزرگداشتِ نحمیا تامین خوراکِ همه یهودیان را در این جشن بعهده گرفت و با بودجه امپراتوری به اورشلیم فرستاد[۳]. کاتبِ ویژه دربار اردشیر در امور یهودیان عزرا بوده است. قراردادِ صلح کالیاس در زمان وی میان ایرانیان و یونانیان بسته شد. این پیمان نامه به عهدنامه کیمون هم معروف است[۴] و در آن منافعِ ایرانیان تامین شده بود. البته برخی از مورخان نیز این قرارداد را برای ایرانیان وهن آمیز معرفی کرده اند[۵]. همچنین از دیگر اتفاقات زمان اردشیر می توان به شورش مصر که سرکوب گردید و شورش مگابیز اشاره نمود.
اردشیر به روایتی در سالِ ۴۲۴ پیش از میلاد درگذشت[۶] و در مجموع در حدودِ چهل و یک سال شاهنشاه بود و در زمان شاهنشاهیِ وی مردم در رفاه و آسایش به سر می بردند. پس از وی خشایارشای دوم بر تخت نشست.

سغدیانوس

 
سغدیانوس از شاهزادگان هخامنشی و پسر نا مشروع اردشیر یکم است. وی، برادرش – خشایارشای دوم – را چهل و پنج روز بعد از به سلطنت رسیدن به قتل رساند و خود به دست برادر دیگر داریوش دوم به قتل رسید.

خشایارشای دوم

 
خشایارشاه دوم از پادشاهان هخامنشی بود.
به گفته تاریخ نویسان وی تنها پسر اردشیر یکم از ملکه داماسپیا بوده که پس از مرگ پدر به پادشاهی می‌‌رسد و چهل و پنج روز بعد توسط برادرش سغدیانوس که از همسر غیر عقدی اردشیر اول می باشد به قتل می‌‌رسد. اما سغدیانوس نیز به سلطنت نمی رسد بلکه برادر دیگر وی به نام « اخس » یا « وکاهه » به پادشاهی می رسد و بعد ها داریوش دوم نامیده می شود وی نیز فرزند اردشیر اول از همسر غیر عقدی وی می باشد.

داریوش دوم

 
داریوش دوم (۴۲۴ تا ۴۰۴ پ.م) با نام اصلی وَهاوکا (به پارسی باستان) و بر پایهٔ آنچه یونانیان در تاریخ نوشته‌اند، اخس (به یونانی) فرزند نامشروع اردشیر یکم بود. اگرچه در مغرضانه بودن چنین صفاتی از سوی یونانیان که اصلی‌ترین دشمن ایرانیان بوده‌اند، جای شک و شبهه باقیست. او پس از شورش بر ضد برادرش سغدیانوس که برادر خود خشایارشای دوم پادشاه قانونی شاهنشاهی را به قتل رسانده بود در سال ۴۲۴ (پیش از میلاد) به تخت نشست و نام داریوش را برای خود برگزید. این پادشاه هخامنشی که یونانیان به وی فرنام حرامزاده داده بودند، نوزده سال بر ایران حکومت کرد. داریوش با خاله و به روایتی با خواهر خود به نام پریزاد که یونانیان وی را پریستاتیس خوانده‌اند، ازدواج کرد[۱] و پریزاد که زن سنگ دلی بود در دربار داریوش نقش مهمی را ایفا می‌نمود.در زمان داریوش دربار هخامنشی به اوج انحطاط خود رسید به طوریکه اداره امور به دست زنان و خواجه سرایان افتاد و پریزاد جنایتهای بیشماری انجام داد. داریوش صاحب دو پسر به نامهای اردشیر و کورش بود و بعد از وی پسرش اردشیر دوم به شاهی رسید.

اردشیر دوم (هخامنشی)

 
اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، پسر بزرگ داریوش دوم و پریزا بود که پس از مرگ پدر به سلطنت رسید. پس از استواری جایگاه اردشیر دوم، گرچه وی نگران مصر بود، ولی چندین سال از آن پرهیز کرد چراکه درگیری هایی در آسیای کهتر و آداک های (جزیره های) دریای مدیترانه رخ داد که مهم‌ترنی انها قرس بود. حمله ی دوباره به مصر در حدود سال ۱۷۴ هخامنشی انجام گرفت که فرجامی نداشت چراکه مصر با شورشیان آسیای کهتر و قبرس متحد بود. آنگونه که پلوتارک می نویسد کادوسیان در روزگار اردشیر دوم سر به شورش گذاشتند در نتیجه شاهنشاه خود برای فرونشاندن آن بدان سرزمین شتافت

اردشیر سوم (هخامنشی)

 
نام نخست اردشیر سوم اُخُس بوده که تصور می‌کنند یونانی شده وهوک است، ولی وی پس از اینکه به تخت نشست، خود را در سنگ‌نبشته تخت جمشید ارتَ خْشثَر یا اردشیر نامید. چنین نوشته‌اند:،
نویسندگان یونانی دیودور و آریان،نام او را آرتاکسرک سس یا آرتاسس‌سس نوشته اند. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه وی را اردشیر سوم و اُخُس نامیده. اما در برخی نوشته‌های تاریخی این شاه با اردشیر یکم اشتباه گشته‌اند.

داریوش سوم

 
داریوش سوم (۳۸۰ – ۳۳۰ ق. م.) آخرین پادشاه هخامنشی بود و از اسکندر شکست خورد.

 
داریوش سوم، که او را در کتب پهلوی «دارا پسر دارا» خوانده‌اند فرزند آرسان بوده و آرسان پسر استن و نوهٔ داریوش دوم است. بنابراین داریوش سوم نسبش با فاصلهٔ سه نسل به داریوش دوم می‌رسد و بهمین جهت او را «پسر دارا» (فرزند داریوش دوم) گفته‌اند.
هنگامیکه در زمان اردشیر سوم دربارهٔ خاندان هخامنشی و شاهزادگان آن سخن می‌رفت نام داریوش بر زبان نمی‌آمد. به این معنی که او را بچیزی نمی‌شمردند و اردشیر سوم وقتی که می‌خواست برای استقرار حکومت خود شاهزادگان مزاحم را براندازد او را بیاد نیاورد

 
اشکانیان(۱)

ارشک

ارشک یکم

اَرَشک یا اشک یکم (سلطنت از ۲۵۰ پ.م. تا ۲۴۷ پ.م.) نام بنیان‌گذار شاهنشاهی اشکانیان است.

اشک یکم پادشاه اشکانی یک نفر سکائی بود از طایفهٔ آریایی پرنی و این طایفه هم از قوم ده سکائى که در همسایگى گرگان سکنى داشت، بشمار میرفت. ارشک با طایفهٔ خود در وادى اترک میزیست و بعد از اینکه شنید دیودوت در باختر اعلان استقلال داده و سکه به اسم خود زده یعنی از دولت سلوکی جدا شده، این شخص با طایفهٔ خود پرنی همدست شد در قرن ۲۵۶ پ.م. پرچم مخالفت با سلوکی‌ها بیافراشت و جنگهای متعدد با آنها نمود، در نتیجه غلبه یافت و دولت پارت را تأسیس کرد (۲۵۰ پ.م. بعضی ۲۴۹ پ.م. نوشته‌اند). پس از این فتح، عزیمت باختر نمود و با این مملکت که نیز مستقل شده بود جنگ کرد در حین جنگ از دست نیزه‌دارش زخمى برداشت و بر اثر آن درگذشت (۲۴۷ پ.م.).

چون ارشک بانی سلطنت اشکانی بود، شاهان دیگر اشکانی او را تقدیس می‌کردند چنان که به او لقب اپی فانس (به زبان یونانی به معنی نامی و پر افتخار) دادند و به یاد بود اینکه او سرسلسله اشکانی است به اسم خود کلمه ارشک (اشک را یونانی‌ها «آرزاکس» نوشته‌اند که یونانی شده ارشک است) را افزودند (ارشک بعد‌ها اشک شد) مورخین این نکته را رعایت کردند .

تیرداد یکم

تیرداد اول(اشک دوم) دومین شاه اشکانی است. او پس از برادرش ارشک به شاهی رسید و از ۲۴۷ تا ۲۱۴ ق.م. سلطنت کرد.ایندو فرزندان فری یاپت بودند که اشکانیان برای رساندن نسب خود به شاهان هخامنشی او را فرزند اردشیر دوم هخامنشی می‌دانستند.

وی به تحکیم موقعیت سیاسی و نظامی دولت جوان اشکانی پرداخت. تیرداد از گرفتاریهای زیاد سلوکیان در مغرب استفاده نموده و گرگان را به پارت ضمیمه کرد. سپس با دیودوت پادشاه باختر متحد شده و سلوکوس دوم را شکست داده ، خود را شاه بزرگ خواند .

در زمان سلطنت تیرداد دوم شهر صددروازه پایتخت اشکانیان بود.

اردوان یکم

اردوان نخست

اردوان اول(اشک سوم) سومین شاه اشکانی(ح۲۱۱- ح۱۹۱ ق.م) و پسر تیرداد یکم است. او از گرفتاریهای آنتیوخوس سوم(کبیر) پادشاه سلوکی استفاده کرده و به ماد تاخته، ری و همدان را متصرف شد. پس از مدتی آنتیوخوس سوم با لشرکی نیرومند برای بازپس گرفتن مناطق از دست رفته راهی ماد شده و ری و همدان را گرفت ، و لیکن پس از مدتی آنتیوخوس با لشکری بزرگ و نیرومند برای بازپس گرفتن مناطق از دست رفته رهسپار مشرق شد. اردوان عقب نشسته و حتی پایتخت خود را هم به سلوکیان داد. سپس آنتیو خوس برای تصرف گرگان راهی شد ولی از عهده سواره نظام پارتی برنیامد و سرانجام عهدنامه‌ای بین دولتین منعقد و اردوان رسما شاه ایران شناخته شد .

شایان ذکر است که در این جنگ آنتیو خوس معبد آناهیتا را در همدان غارت کرده ، ذخایر و نفایس زیاد از آنجا بر گرفت . نوشته‌اند چهار هزار تالان*[۱] قیمت ذخایر بوده‌است (۲۰۸ ق.م.).

فریاپت

فریاپت یا فری‌یاپیت(اشک چهارم) جهارمین شاه ایران از سلسله اشکانی است(ح۱۹۱- ح۱۷۶ پ.م). او پس از پدرش اردوان یکم به سلطنت رسید.

دوران سلطنت او به آسودگی گذشت، زیرا باختری ها متوجه هند بودند و با پارتی ها کاری نداشتند. پادشاهی او مقارن با سلطنت آنتیوخوس سوم بود.

او پدر فرهاد یکم و مهرداد یکم بود که پس از او به ترتیب به پادشاهی رسیدند.

فرهاد یکم

فرهاد یکم

فرهاد یکم(اشک پنجم) پنجمین شاه اشکانی است(ح۱۷۶- ح۱۷۱ پ.م). او جانشین و پسر فریاپت است.

وی تپورستان را تسخیر کرد و طایفه مردها را مجبور نمود که دربند دریای خزر و راهی را که از خراسان به ماد می‌رفت حفظ کنند . این شاه شهر خارکْسْ*[۱] را در ری بنا نهاد.

فرهاد یکم پیش از مرگ علی‌رغم داشتن فرزند پسر، برادر خود مهرداد را به جانشینی معین کرد.

مهرداد یکم

مهرداد یکم

مهرداد یکم (اشک ششم) ششمین پادشاه اشکانی است (حکومت از ۱۷۱ تا ‎۱۳۷-۱۳۸ پیش از میلاد) و پس از برادرش فرهاد یکم به شاهی رسید. فرهاد یکم با اینکه دارای فرزندان پسر بود برادرش مهرداد را به جانشینی برگزید. مهرداد یکم و فرهاد یکم فرزندان فریاپت هستند.

او بانی عظمت و اقتدار دولت پارت گردید . رشادتهای او موجب شد تا برخی از سرزمین‌ها را از سلوکیان که به واسطه جنگ با رومی‌ها و یهودی ها ضعیف شده بودند بگیرد. مهرداد در ابتدا مرو را از باختری‌ها گرفت و سپس آذربایجان را از امرای محلی که در آنجا استقلال یافته بودند خالی کرد. پس از آن به خوزستان و پارس و بابل پرداخت و بعد به هند رفته ، قطعه‌ای را تا رود جِلُمْ به کشور خود ضمیمه کرد. به این ترتیب دولت پارت وسعت قابل توجهی پیدا کرد.

فرهاد دوم

سکه فرهاد دوم،ضرب‌شده در ضراب‌خانه سلوکیه در کنار دجله؛در پشت سکه به زِبان یونانی نوشته شده است:ΒΑΣΙΛΕΩΣ ΜΕΓΑΛΟΥ ΑΡΣΑΚΟΥ ΝΙΚΗΦΟΡΟΥ به معنای: پادشاه بزرگ اشکانی،بَرنده پیروزی

فرهاد دوم(اشک هفتم)(به لاتین:Phraates II) هفتمین شاه ایران از دودمان اشکانی است(ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۸ ق.م). وی پس از پدرش مهرداد یکم به تخت نشست.

اردوان دوم

اردوان دوم(اشک هشتم) هشتمین شاه ایران از سلسله اشکانی است(ح۱۲۸- ح۱۲۳ پ.م). او عموی فرهاد دوم بود و پس کشته شدن او به دست سکاها بر تخت شاهی نشست. اردوان دوم مجبور به ادامه مقابله با قوم یوئه‌چی شد. این قوم بر اثر فشار هونها به سوی ایران رانده شده بودند.بر اثر فشار آنها دولت باختر به هند منتقل گردیده ، بعد از شصت سال منقرض شد و یوئه‌چی‌ها در باختر دولتی تأسیس کردند که در تاریخ موسوم به کوشان است.

اردوان دوم در جنگ با یوئه‌چی‌ها زخم برداشت و بر اثر آن زخم درگذشت. پس از او پسرش مهرداد ملقب به کبیر به شاهی رسید.

مهرداد دوم

مهرداد دوم.

مهرداد دوم یا مهرداد کبیر(اشک نهم) نهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است که از حدود ۱۲۳ تا ۸۷ پ.م سلطنت کرد. لقب کبیر را به دلیل مقتدر بودن و نظم و سازمان دادن به امور ایران به او داده‌اند. وی هنگامی به شاهی رسید که ایران از هر سو آماج تهاجم اقوام مختلف شده بود. مهرداد با دلاوری و درایت تمام نواحی اشغال شده را پس گرفت و مرزهای ایران را در شرق تا کوههای هیمالیا و در غرب تا میان‌رودان رساند. در زمان پادشاهی او ایران و روم هم‌مرز شدند. وی همچنین به اوضاع داخلی ایران نظم و سازمان داد و اقتصاد شکوفایی را پایه‌ریزی کرد.

 
اشکانیان(۲)

گودرز نخست

گودرز نخست (به لاتین: GotarzesI) شاهزاده‌ای اشکانی است که در زمان پادشاهی مهرداد دوم در بابل قیام کرد و پس از مرگ مهرداد برای مدت کوتاهی به شاهی رسید. اُرُد نخست او را از حکومت انداخت ولی زمان پادشاهی او نیز کوتاه بود.

ارد نخست

اُرُد نخست یا وِرُد نخست (به لاتین:Orodes I) شاهزاده‌ای از تبار اشکانی و احتمالاً پسر مهرداد دوم است. او پس از انداختن گودرز نخست از حکومت برای مدت کوتاهی بر تخت شاهی نشست. پیرامون این دوره از پادشاهی اشکانی اطلاعات کمی در دسترس است و نمی‌توان دقیقاً زمان پادشاهی او را تعیین کرد. طبق حدسیات، ارد در سال ۷۸ پ.م به شاهی رسید. پس از وی سیناتروک شاه ایران شد.

سیناتروک

سیناتروک

سیناتروک یا سنتروک(اشک دهم) دهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است(۷۶ یا ۷۵- ۷۰ یا ۶۹ ق.م). او پسر مهرداد یکم و برادر فرهاد دوم است.

سیناتروک یک سال پس از درگذشت مهرداد دوم بر تخت نشست. هنگامی که وی به تخت نشست شخصی پیر و ناتوان بود و دولت اشکانی نیز درگیر منازعات بین شاهزادگان و سران خاندانها بود. تیگران ارمنی از این فرصت استفاده کرده، آذربایجان را متصرف شده و جلگه فرات را غارت کرد. وی علاوه بر این به باقی‌مانده قلمرو سلوکیان نیز دست‌اندازی کرده و خود را شاهنشاه خواند.

فرهاد سوم

فرهاد سوم(اشک یازدهم) یازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۷۰ یا ۶۹- ۵۸ یا ۵۷ ق.م). او فرزند سیناتروک بود و پس از پدرش به شاهی رسید. در زمان او جنگهای ممتد ایران و روم آغاز شد. در دوران پادشاهی او اشکانیان سرزمینهای زیادی را در غرب و همچنین در شرق از دست دادند.

مهرداد سوم

مهرداد سوم(اشک دوازده‌ام)(به لاتین:Mithridates III) دوازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۵۸ یا ۵۷- ۵۶ پ.م). او فرزند فرهاد سوم بود و پس از اینکه به همراه برادر کوچکتر خود اُرد پدر خود را مسوم کرد به جای او بر تخت شاهی نشست. فرمانروایی او دوام چندانی نیافت. به خاطر سخت‌گیری و سفاکی او نجبا و مردم بر او شوریدند و اُرُد را بر تخت نشاندند. مهرداد نزد گابی‌‎نیوس والی روم در سوریه رفت و در ابتدا والی مزبور این موقع را بهانه مناسبی برای دخالت در امور ایران پنداشت، ولی به زودی متوجه امور مصر شده از خیال همراهی با مهرداد که بهانه‌ای برای دخالت در مسایل ایران بود منصرف گردید.

ارد دوم

اُرُد دوم یا ورُد دوم(اشک سیزدهم) سیزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. وی از سال ۵۵ تا ۳۷ پیش از میلاد سلطنت کرد. به عقیدهٔ بسیاری از مورخان در زمان او شاهنشاهی اشکانی به اوج عضمت خود رسید. بسیاری از معاصران آن زمان ایران را بسیار مقتدرتر از روم می‌دانستند. در زمان شاهی ارد دوم سرزمین‌های بسیاری به قلمرو اشکانیان اضافه شد ولی به دلیل ضعف سازمانی ارتش نتوانستند مناطق فتح شده را حفظ کنند. مهمترین پیش‌آمد در زمان شاهی ارد دوم جنگهای متعدد با رومیان و به خصوص نبرد حران(carrhae) است.

فرهاد چهارم

فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) چهاردهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. پدر وی ارد دوم از سلطنت کناره‌گیری کرد و مقام شاهی را به او واگذار کرد. فرهاد چهارم همین که به تخت نشست برادران خود را نابود کرد. پدر وی که هنوز در قید حیات بود او را مورد سرزنش قرار داد و فرهاد او را نیز به قتل رسانید.

تیرداد دوم

تیرداد دوم شخصی است که در دوران شاهنشاهی اشکانیان و در زمان فرهاد چهارم برای زمان کوتاهی بر تخت شاهی ایران نشست. وی از خاندان اشکانی نبود و گمان می‌رود که او از سپهداران ارتش اشکانی بوده است. وی در سال ۳۲ پیش از میلاد بر فرهاد چهارم که در آن هنگام شاه ایران بود خروج کرد و او را به آسیای میانه فراری داد. مردم و بزرگان کشور که در آن زمان از فرهاد و تندروی‌های او نازاضی بودند او را به شاهی برگزیدند. حدود سه سال پس از بر تخت نشستن تیرداد فرهاد با سپاهی از سکاها بازگشت و دوباره بر تخت شاهی نشست. تیرداد کوچکترین پسر فرهاد را با خود برده و به سوریه فرار کرد. او پسر فرهاد را به اکتاویوس فرمانروای سوریه درخواست یاری کرد. اکتاویوس پسر فرهاد را به عنوان گروگان نزد خود نگهداشت ولی از کمک کردن به تیرداد و وارد شدن دوباره به جنگ با ایرانیان خودداری کرد. پس از گذشت چند سال از این واقعه فرهاد خواستار استرداد تیرداد به ایران شد ولی اکتاویوس از این کار خودداری کرد و پسر فرهاد را به ایران فرستاد.

در سال ۲۶ پیش از میلاد تیرداد به کمک رومیان وارد ایران شده و بابل را تصرف کند ولی پس از یک سال فرهاد برای همیشه با او تسویه‌حساب کرد. پس از این ماجرا دیگر نامی از او در تاریخ برده نشد.

فرهاد پنجم

سکه فرهاد پنجم

فرهاد پنجم یا فرهادک(اشک پانزدهم) (۲پ.م تا ۴م) پانزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. او پس از مسموم کردن پدرش فرهاد چهارم به کمک مادر ایتالیایی خود ملکه موزا بر تخت نشست و امور کشور را به همراه مادرش اداره می‌کردند.

موزا (ملکه)

سر سنگی ملکه موزا – اواخر قرن اول قبل از میلاد (موزهٔ تهران)

موزا ملکهٔ اشکانی (۲ ق.م- ۴ م) و مادر و همسر فرهاد پنجم اشکانی بود. فلاویوس جوزفوس مورخ یونانی او را تراموزا می‌نامد.

او کنیزی‌ رومی بود که اوگوست٬ امپراتور روم (۲۷ ق.م- ۱۴ م) او را به‌عنوان هم خوابه و در ازای استرداد درفشهای روم که‌ سپاه‌ کراسوس‌ آنها را در جنگ حران در ۵۳ ق.م از دست داده بود و هنوز در ایران‌ مانده‌ بودند به فرهاد چهارم (۲ ق.م- ۳۷ م)٬ پادشاه اشکانی هدیه کرد.

ارد سوم

اُرُد سوم یا ورُد سوم (اشک شانزدهم) شانزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. وی از سال ۴ تا ۷ میلادی سلطنت کرد. اُرد سوم شاهزاده‌ای اشکانی بود و روشن نیست که پدر او چه کسی بوده‌است. در زمان کوتاه شاهی او اتفاق قابل ذکری صورت نگرفته‌است. وی در سال ۷ (میلادی) در حین شکار در شکارگاه کشته شد. پس از او ونون نخست به شاهی رسید.

ونون نخست

وُنُن نخست یا اُنن نخست(اشک هفدهم) شانزدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۷یا۸م – ۱۲م). وی پس از ارد سوم به شاهی رسید. مجلس مهستان بالاترین مرجع تصمیم‌‌گیری اشکانیان پس از کشته شدن ارد از آگوستوس قیصر روم خواست که یکی از پسران فرهاد چهارم را که پیشتر در روم مقیم پده بودن برای نشستن بر تخت شاهی به ایران روانه کند. قیصر ونون را به ایران فرستاد ولی او به دلیل تربیت رومی که در زمان اقامتش در روم فراگرفته بود از عهدۀ انجام کارها برنیامد. بزرگان و نجبا نیز از رفتار او ناراضی بودند و حدود سال ۱۲ میلادی اردوان سوم به جای بر تخت شاهی نشست. ونن به ارمنستان گریخت و زمام امور آنجا را در دست گرفت ولی اردوان او را از آنجا نیز براند. ونون دوباره فرار کرد و اینبار به سوریه رفت و نحت حمایت رومیان قرار گرفت.

ساسانیان(۱)

اردشیر یکم
اردشیر یکم نام دو تن از پادشاهان در تاریخ ایران است.
اردشیر پادشاه هخامنشی پسر خشایارشا، ملقب به درازدست.
اردشیر بابکان بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی.
همچنین در شاهنامهٔفردوسی، بهمن پسر اسفندیار از جانب گشتاسپ اردشیر نامیده شده‌است. و این نخستین بار است که پادشاهی اردشیر نامیده شده‌است. از این رو بهمن اسفندیار هم به گونه‌ای اردشیر اول در دودمان کیانی محسوب می‌شود.
شاپور یکم

شاپور یکم (با املای پهلوی کتیبه‌ای: و تلفظ:شَهپُهْر،[۱]) (سلطنت از ۲۴۱ – ۲۷۱ م)، دومین شاهنشاه ساسانی و فرزند اردشیر بابکان است.
او به سفارش پدر و پس از مرگ وی به تخت نشست. در سکه‌های اردشیر تصویر شاپور به عنوان نایب‌السلطنه درج شده‌است. وی از شاهان بزرگ ساسانی محسوب می‌شود.
در عرصهٔ نظامی شاپور، چنانکه که خود در کتیبه‌ای تصریح کرده‌است، در سال ۲۴۲ گردیانوس امپراتور روم را که به ایران تاخته بود شکست داد و کشت. فیلیپ عرب (امپراتور بعدی) را مجبور به پرداخت غرامتی هنگفت و واگذاری زمین‌های زیادی به ایران کرد. همچنین در سال ۲۶۰ والرین امپراتور، سناتورها و سربازان وی را اسیر کرد. شاپور به افتخار این پیروزی دستور حک پیکره‌ای عظیم در دل کوه رحمت در نقش رستم داد که وی را پیروزمندانه نشسته بر اسب نشان می‌دهد در حالی که امپراتور فروتنانه در برابر وی زانو زده‌است.

هرمز یکم

نگارهٔ هرمز یکم.
هرمز یکم (۲۷۲-۲۷۳) از شاهنشاهان ساسانی و جانشین شاپور یکم بود.

بهرام یکم
بهرام یکم از پادشاهان ساسانی و بزرگ‌ترین پسر شاپور ۱ بود که از ۲۷۱ تا ۲۷۴ ترسایی بر تخت پادشاهی ایران نشسته بود.او برای به پادشاهی رسیدن از پشتیبانی کرتیر سود برده بود. در روزگار او زنوبیا شاهبانوی تَدمُر زن اذینه از ایران یاری خواست. بهرام سیاست غلطی در پیش گرفت. بدین صورت که سپاه اندکی روانه کرد و در نتیجه هم تدمر بدست رومیان افتاد و هم ارلین امپراتور روم از مداخلهٔ ایران رنجید و بقصد کینه‌جوئی مردم آلان را بر آن داشت که از طرف قفقاز به ایران تاختند. ولی ارلین پس از ورود به بیزانس (۲۷۴ م.) و اندکی بعد بهرام در گذشت. به دستور این شاه، مانی را گرفتند و زنده پوست کندند و در گندی‌شاپور برای تماشای مردم به تیری آویختند.

بهرام دوم
بهرام دوم (۲۷۴-۲۹۳ (میلادی))، پادشاه ساسانی، .مانی در زمان پادشاهی او کشته شد و در زمان همین شاه کرتیر که دشمن مانی بود به بالاترین جایگاهها رسید. بهرام دوم بعد از پدر پادشاه شد. ابتدا ستمگر و خونریز بود و چون کنکاشی برای خلع او کردند به اندرز موبدی رفتار خود را تغییر داد. از کارهای او مطیع کردن سکاهای سیستان و افغانستان بود که بتحریک و همدستی برادرش هرمزد فرمانروای خراسان طغیان کرده بودند. در همین سالها کاروس امپراتور روم در اجرای نقشهٔ ارلین به مرزهای شمالی ایران تاخت و با سرمت‌ها جنگید بعد بین‌النهرین و حتی تیسفون را گرفت ولی در یک روز طوفانی بدنبال یک رعد و برق او را مرده یافتند، و سپاه روم آن را نشانهٔ خشم خدا دانستند و عقب‌نشینی کردند. بهرام دوم نخستین شاه ساسانی بود که دستور دادبر روی سکه‌ها و نیز سنگنوشته‌هایش فرتور خانواده اش را حک کنند.
بهرام سوم
بهرام سوم ناماور به سکان شاه یا شاه سکاها پادشاه ساسانی بود که در سال ۲۹۳ ترسایی به شاهی رسید. او با پشتیبانی موبدان زرتشتی بر تخت نشست.
نرسه
نرسی یا نرسه پسر شاپور ۱ و شاه ساسانی بود. او از ۲۷۰ میلادی شاه ارمنستان بود و ارمنستان هم جایگاه فرمانروایی جانشینان شاه در روزگار ساسانی بود.نخست وی جانشین برادرش هرمز ۱ بود ولی بهرام ۱ با پشتیبانی کرتیر به جای او بر تخت نشست و او شاه ارمنستان ماند. با پادشاهی بهرام ۳ به جای او نرسه از ارمنستان به سوی عراق کنونی لشکر کشید. از این رویداد سنگنوشته‌ای در پایکولی در دست است.
نرسه پس از پادشاهی به کارزار با رومیان پرداخت ولی کامیابی چندانی نداشت و بخش‌هایی از میانرودان وهمچنین ایبریا و ارمنستان را از دست داد
هرمز دوم
هرمز دوم(پادشاهی میان سال‌های۳۰۲-۳۰۹) ترسایی؛پادشاه خروگوه بود. او پسر نرسی پسر شاپور یکم بود که پس از کناره‌گیری پدرش از سلطنت به پادشاهی رسید. در زمان او ارمنستان دین ترسایی را پذیرفت. او در سال ۳۰۹ در هنگام سید در بیابانهای حیره کشته شد که احتمالاً باید به دست عربها بوده باشد. پس از هرمز دوم پسزش آذرنرسه بر تخت نشست

 
ساسانیان(۲)

آذرنرسی
آذرنرسی یا آذرنرسه، پادشاه ساسانی، پسر هرمز دوم و برادر شاپور دوم است.
بعد از مرگ پدر در سال ۳۱۰ میلادی به سلطنت رسید و چون بی رحم و ستمگر بود همان سال اول او را کشتند و تاج پادشاهی را در خوابگاه زن هرمز دوم که آبستن بود آویختند و بچه ای را که در شکم داشت پادشاه نامیدند.
این فرزند همان شاپور دوم ملقب به ذوالاکتاف بود .

شاپور دوم
شاپور دوم (۳۰۹-۳۷۹ ترسایی)، یا «شاپور ذوالاکتاف (شانه سنب)» ،[۱] از شاهان دودمان ساسانی بود.
او پسر هرمز دوم بود. او را در کودکی و پس از بر کناری برادرش آذرنرسه بر تخت نشاندند. داستانی درباره او هست که می‌گوید درباریان زمانی که مادرش وی را باردار بود بر زهدان مادر تاج شاهی نهادند و او پیش از زایش شاه شده بود.
در زمان کودکی او عربها به مرزهای ایران تاختند و تاراج و خونریزی بسیار به راه انداختند. هنگامی که شاپور به جوانی رسید و خردسالی را پشت سر گذارد از تازیان انتقام سختی گرفت. او سزای کارهای عرب‌ها را با سوراخ کردن شانه‌هایشان می‌داد از این رو بدو لقب شانه سُنب یا ذوالاکتاف دادند. برای نخستین بار به دستور او قبیله‌ای عرب به نام بنی‌حنظله را به خوزستان کوچاندند تا آسانتر ایشان را کنترل کنند. پیش از این در خوزستان عربی زندگی نمی‌کرد.
همچنین در زمان او هونها یا خیون‌ها به ایران دست‌اندازی کردند که شاپور آنان را نیز تاراند.
اردشیر دوم

توضیحی ندارد

شاپور سوم
شاپور سوم (۳۸۳ – ۳۸۸ (میلادی)) شاه ساسانی و پسر اردشیر دوم بود و بعد از او بتخت نشست. در دورهء او ارمنستان میان ایران و روم تقسیم شد. قسمت بزرگ شرقی جزو ایران و قسمت کوچکتر غربی از آن روم شد و در هر دو قسمت شاهزادگان اشکانی بحکومت معین شدند (۳۸۴ م.). سنگ‌نوشته‌های او پدرش در طاق بستان به یادگار مانده اند.
بهرام چهارم

چهره بهرام چهارم بر روی یک سکه.
بهرام چهارم (۳۸۸ – ۳۹۹ م.)، پادشاه ساسانی بود. بعد از برادر برتخت نشست و چون در زمان پدر والی کرمان بود معروف به کرمانشاه است. در زمان پادشاهی او خسرو والی ارمنستان ایران، به‌تحریک تئودس یاغی شد. بهرام سپاهی به ارمنستان فرستاد، خسرو را گرفتند و به ایران آوردند و در دژ فراموشی زندانی کردند و بهرام شاپور برادر خود را بجای او گماشت. در روزگار بهرام، تئودس امپراتور، روم را بدو قسمت غربی و شرقی تقسیم کرد. بهرام در شورشی که در سپاه روی داد کشته شد.
یزدگرد یکم
یزدگرد یکم (۳۹۹ تا ۴۲۰ م.)؛ پسر بهرام چهارم یا بهرام کرمانشاه پسر شاپور دوم از پادشاهان ساسانی بود. لقب او رام‌شهر به معنای برپاکننده آرامش در کشور بود. او روش نیکی را در برخورد با پیروان آیینهای نازرتشتی پی گرفت. در سال ۴۱۰ دین مسیحی از سوی شاه به عنوان دینی رسمی و آزاد در ایران پذیرفته شد و در زیر سایه مهربانی این شاه کلیسای نسطوری در همان سال در ایران پایه ریزی شد.
وی همچنین در برخورد با روم راهی آشتی جویانه را پیش گرفت تا آنجا که امپراتور آرکادیوس از او خواهش کرد که سرپرستی پسرش تئودوسیوس را بپذیرد. از این پس رابطه میان ایران و روم به بخش نوی رسید و دو کشور در حل مسائل درونی یکدیگر را یاری می‌‌رساندند.
بهرام گور

بهرام گور از شخصیت‌های مورد توجه در اددبیات و شعر فارسی است
بهرام پنجم یا بهرامِ گور فرزند یزگرد یکم پادشاه ساسانی بود.او در سال ۴۲۰ میلادی توانست داوداران پادشاهی را کنار بزند و بر تخت پادشاهی ایران بشیند. بهرام از کودکی نزد نعمان پسر منذر پادشاه عرب حیره بررگ شده بود.پس از مرگ یزدگرد بزرگان شاپور پسر بزرگ وی را که شاه ارمنستان و جانشین پدر بود را کشتند و خسرو نامی را که پدرش شاه نبود و خویشی نزدیکی با شاه نداشت را بر تخت نشاندند.بهرام با سپاهی که بیشتر از عربها بودند به پایتخت بازگشت و خسرو را شکست داد و بر تخت نشست.

یزدگرد دوم
یَزدگِرد دوم (۴۳۸-۴۵۷ میلادی) پادشاه ساسانی بود. لقب او کی بَغِ مزداپرست بود.
سالهای آغازین پادشاهی او به نبرد با هون‌ها گذشت که به مرزهای خاوری ایران تاخته بودند.او در خراسان ساکن شد و توانست شهر بلخ را پس بگیرد.آنگاه به عربستان و قفقاز لشکر کشید و دین زرتشتی را با دستوری که داد دین رسمی ارمنستان نمود.ارمنیان که مسیحی شده بودند شوریدند ولی در سال ۴۵۱ شکست خوردند و برخی از آنان به ایران مرکزی کوچانده شدند.همچنین قوم یهود نیز از دست او آزار دیدند.
هرمز سوم

هُرمُز سوم(سلطنت: ۴۵۷-۴۵۹ میلادی) پسر یزدگرد دوم و پادشاه ایران از دودمان ساسانیان بود.
نام مادر او دینَگ بود که زنی قدرتمند بود و کنترل بخشی از پایتخت را به دست داشت.
در زمان پادشاهی او قفقاز دچار آشفتگی شد و هپتالیان نیز به مرزهای خاوری تاختند.
با پادشاهی او برادرش پیروز یکم به خراسان گریخت و سپاهی از هفتالیان (هون‌ها) فراهم نمود و برادر را شکست داد و خود بر تخت نشست.
پیروز یکم
ساسانی (۴۵۹ – ۴۸۳ میلادی)، پسر یزدگرد دوم، بعد از برادرش هرمز سوم به شاهى نشست، در روزگار او بدبختی از هر سوى به ایران روى آورد. ابتدا خشکسالی دیریازى (که مدت آن را هفت سال نوشته‌اند) پیش آمد. پیروز بحسن تدبیر بلا بگردانید و بی‌تخفیف مالیاتها و نظارت در توزیع خواربار در آسایش مردم کوشید. ولى تاخت و تاز هیاطله نام و زندگانی او را بر باد داد. پیروز اگر چه کیداریان را مغلوب کرد اما در جنگ با خشنواز یاخشیون پادشاه هیاطله، اسیر شد و بوعدهٔ پرداخت غرامت رهائى یافت و فرزندش کواد (قباد) دو سال در گروگان بود. در جنگ بعدى پیروز و سپاهش بصحراى بی آب و علفى (صحراى آخال کنونی) افتادند و نابود شدند و هیاطله تا مرو و هرات را گرفتند. از آثار پیروز دیوارى در شمال ایران (از دریای خزر در امتداد گرگان رود) است که در مقابل هیاطله کشیده است.

 
ساسانیان(۳)

بلاش (شاه ساسانی)
بلاش یا ولاخش پادشاه ساسانی ایران در میان سالهای ۴۸۴ تا ۴۸۸ (میلادی) بود. وی پس از پیروز به شاهی رسید. در روزگار او روحانیان زرتشتی از شاه و دربار نیروی بیشتری داشتند.دوران پادشاهی بلاش به آرامی گذشت اگرچه ایران بسیار ناتوان شده بود.از رویدادهای زمان پادشاهی وی قطع باج سالانه‌ایست که روم برای پاسداری از دربند قفقاز به ایران می‌پرداخت.بلاش درباره ارمنستان راه آشتی را پیش گرفت و برای پیشگیری از تازش هپتالیان بدانها باج می‌داد.از اینرو بزرگان و موبدان وی را از شاهی برداشتند و قباد یکم را به جای وی به پادشاهی نشاندند.
قباد یکم
قُباد یکم (غباد ،کُباد و کواذ هم نوشته‌اند) پادشاه ساسانی بود که دوبار بر تخت پادشاهی ایران نشست،بار نخست میان سالهای ۴۸۸ تا ۴۹۶ و بار دوم ۴۹۹ تا ۵۳۱ (میلادی). وی جانشین بلاش و پسر پیروز یکم بود.
جاماسپ
جاماسپ فرزند هوگوه (Hvogva) وزیر گشتاسب شاه (از پادشاهان کیانی و فرزند لهراسپ که زرتشت در زمان او ظهور کرد) بوده‌است. جاماسب همسر پوروچیستا جوان‌ترین دختر زرتشت بود. جاماسپ را از نخستین فیلسوفان ایرانی میدانند.
بر اساس روایات زرتشتی، جاماسپ و برادرش فرشوشتر از حامیان زرتشت بوده‌اند. و زرتشتیان در جشن بهمنگان، به یاد جاماسپ جامه سفید میپوشند. پوشندگان لباس سفید در حقیقت با این عمل نمادین بیزاری و برائت خود را از هرگونه ناپاکی و پلیدی، خونریزی و کشتار و آزار و اذیت حیوانات نشان داده و با دسته‌های گل سفید به دیدار یکدیگر می‌رفتند و این گل‌ها را به یکدیگر تقدیم می‌کردند. و بر آنند که جاماسپ، وزیر گشتاسب این کارها را در این روز انجام داده‌است.
در منظومه پهلوی یادگار زریران از جاماسپ با صفت «بیدخش» به معنی صدر اعظم نام برده شده‌است. کتابی نیز به نام جاماسب‌نامه به زبان پارسی میانه در دست است که به پازند و فارسی هم ترجمه شده‌است. این کتاب پاسخ‌های جاماسپ به گشتاسپ را دربرمی‌گیرد و موضوعی فلسفی دارد.
انوشیروان
خسرو انوشیروان یا خسرو یکم معروف به انوشیروان دادگر، شاهنشاه ساسانی بود.
صورت پهلوی واژهٔ انوشیروان انوشگ‌روان است که از دو جزء انوشگ و روان تشکیل شده‌است. انوشگ (در فارسی کنونی انوشه) به معنی بی‌مرگ، باقی یا خوش و خرم[۱] است. معنی جزء دوم هم که مشخص است. پس انوشه‌روان را می‌توان تحت‌اللفظی روان بی‌مرگ یا روان خوش و خرم ترجمه کرد. لیکن مورد استعمال این ترکیب در پهلوی شبیه آنِ مرحوم در فارسی کنونی‌است. مثلاً در کتیبهٔ پهلوی یادبودی که در کازرون پیدا شده‌است در چند سطر اول چنین آمده‌است: «<۱> این آرامگاه <۲>[برای] انوشروان نیکزاد <۳> دخت مهرین شاد <۴> کرد (ساخته شد)…»[
هرمز چهارم
هرمز چهارم، (ترک‌زاد) (۵۷۹ – ۵۹۰ م.)، وی معروفترین هرمزهای ساسانی و پسر انوشیروان عادل بود. بسال ۵۷۹ تکیه بر جای پدر زد و جنگ با رومیان را تا ۵۸۹ م. ادامه داد. در اثنای جنگ با روم ترکان به ایران تاختند و بهرام چوبین سردار دلاور ایرانی مأمور سرکوبی ترکان شد و آنان را تار و مار کرد و خاقان ترک را کشت و پسرش را اسیر کرد. آنگاه مأمور جنگ با رومیان شد و شکست خورد و هرمز تحقیرش کرد، شورید و رو به تیسفون نهاد. و چون بزرگان و نجبای پایتخت نیز از هرمز ناخشنود بودند ضد او برخاستند. هرمز گریخت ولی وستهم و بندوی برادران زنش او راگرفتند و ابتدا نابینا کردند و بعد کشتند.

بهرام ششم
توضیحی ندارد
خسرو پرویز
خسرو دوم معروف به خسرو پرویز پادشاه ساسانی (۵۹۰ الی ۶۲۸ میلادی)

خسرو پرویز از طریق وستهم و وندوی دو نفر از بزرگان ایران پس از خلع هرمزد چهارم به پادشاهی رسید. خسروپرویز در این روزگار در آذرآبادگان بود و چون به شاهی رسید شتابان به تیسفون رفت و در سال ۵۹۰ م. تاج سلطنت به سر نهاد. چندی بعد هرمزد پدر او که پس از خلع از سلطنت کور شده بود به قتل رسید . بنابر رأی ثئوفیلاکوس این کار به امر خسرو پرویز واقع شد ولی بعضی می‌گویند خسرو رضایت ضمنی بقتل او داد.
اردشیر سوم

اردشیر سوم نام دو تن از پادشاهان در تاریخ ایران است.

    اردشیر سوم (هخامنشی) پادشاه هخامنشی.
    اردشیر سوم (ساسانی) پادشاه ساسانی.

شهربراز
شهربراز، (مرگ: ۶۳۰ م.)، پادشاه ساسانی. نام اصلی او «فرُخان» بود و «شهربراز» لقب او. «شهربَراز» یا شهروَراز به معنای «گراز کشور» یا «گراز امپراتوری» است و اشاره‌ای است به مهارت نظامی و جنگاوری وی و نیز پیروزی‌های پیاپی وی در جنگ‌ها و نبردها. زیرا در ایران باستان گراز نماد ایزد بهرام است که ایزد جنگ و پیروزی است (همان طور که در میان رومیان مارس یا همان مریخ نماد جنگ بود).
بوراندخت
ملکه بوراندخت (بوران به معنی سرخ و گلگون) شاهنشاه زن ایرانی و سی امین شاهنشاه ساسانی در سال ۶۳۰ میلادی، دختر پرویز پسر هرمز پسر انوشیروان که پس از قتل شهریار و پیش از آزرمی‌دخت بر تخت سلطنت نشست و پادشاهی او هیجده ماه بوده است.
آزرمی‌دخت
ملکه آزرمی دخت، آزرم، آزرمی، (۶۳۰م یا ۶۳۱م، ؟) (به معنی دختر پیر نشدنی) شاهنشاه زن ایرانی و سی و دومین شاهنشاه ساسانی، دختر پرویز پسر هرمز پسر انوشیروان ملقبهٔ به عادله که پس از خواهر خویش پوراندخت لشکریان او را در تیسفون بپادشاهی برداشتند. فرمانرواى خراسان، سپهبد فرخ‌هرمز که یکى از مدعیان جدى سلطنت بود، ملکه را به همسرى خواست. در حالی که آزرمى‌دخت علناً وعده‌ى ازدواج به او داد، در نهان تدارک قتلش را دید (بنا به فرهنگ معین چون “چون آزرمیدخت نمی‌توانست علنا مخالفت کند”). رستم، پسر فرخ‌هرمزد، به خون‌خواهى پدرش لشکر به پایتخت کشید و پس از سرنگونی آزرمى‌دخت، ملکهٔ ساسانی را نابینا کرد. آزرمی دخت چهار ماه پادشاهی کرد. از کیفیت وفات این ملکه اطلاعی در دست نیست.
آذر میدخت (با “ذ”) غلط نگارشی است.

    خسرو سوم
    جوانشیر
    گشناسب بنده
    هرمز پنجم
    خسرو چهارم
    پیروز دوم
    خسرو پنجم
    یزدگرد سوم

طاهریان

طاهر پسر حسین (طاهر ذوالیمینین)
طاهر بن حسین (طاهر ذوالیمینین) سردار ایرانی مامون (خلیفه عباسی) بود که توانست امین برادر مامون را شکست دهد و مامون را به خلافت برساند. در ان زمان مهم‌ترین منطقه ایران “خراسان” بود .بعد از این رخداد طاهر به خراسان فرستاده و امیر خراسان شد. وی ارزو داشت حکومتی مستقل تشکیل دهد و به همین دلیل به محض یافتن فرصت اعلام کرد که دیگر از مامون اطاعت نمی‌کند.و این اغاز تشکیل نخستین حکومت اسلامی بعد از اسلام بود.لقب او ذوالیمینین بود زیرا در جنگ با دو دست شمشیر میزد.

طلحه بن طاهر
علی بن طاهر
عبدالله بن طاهر
طاهر بن عبدالله
محمد بن طاهر بن عبدالله

 
صفاریان

یعقوب لیث

یعقوب (پسر ِ) لیث یکی از پادشاهان ایران از دودمان صفاری بود.
لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری داشت. او سه پسر داشت بنام‌های یعقوب و عمر و علی. هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دوره حکومت آنان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری می‌کرد و هرآنچه بدست می‌‌آورد به دوستانش ضیافت می‌کرد. چون به سن رشد رسید عده‌ای از عیّاران او را به سرداری خود

    عمرو لیث
    طاهر بن محمد بن عمرولیث
    لیث بن علی بن لیث
    محمد بن علی بن لیث
    احمد بن محمد بن خلف
    خلف بن احمد

 
سامانیان

اسماعیل سامانی

تندیس اسماعیل سامانی در شهر دوشنبه تاجیکستان.
اسماعیل سامانی (۲۷۹ – صفر ۲۹۵ ه‍.ق.) سرسلسله سامانیان و بنیانگذار این دودمان بود. وی شهر بخارا را به پایتختی برگزید. وی به زبان و فرهنگ ادبیات فارسی دلبستگی بسیار داشتد و رودکی سروده‌هایی در ستایش از وی دارد.
در تاجیکستان اسماعیل سامانی را بنیانگذار تاجیکستان برمی‌شمارند و بنای یادبود اسماعیل سامانی در دوشنبه، از نمادهای این کشور است. مهم‌ترین جایزه علمی این کشور نیز به نام اسماعیل سامانی، برابر ۲ هزار دلار آمریکایی است.

احمد دوم سامانی
احمد دوم سامانی (احمد بن اسماعیل) معروف به امیر شهید (۳۰۱ – ۲۵۹ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

نصر دوم سامانی
ابوالحسن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی (۲۹۳ تا ۳۳۱ ه‍.ق.) امیر سامانی بود.
پس از کشته شدن امیر احمد بن اسماعیل سامانی پسر هشت‌سالهٔ او نصر بن احمد را بر گردن گرفته می‌بردند تا مردم با او بیعت کنند. نصر ترسید و گفت: «شما می‌خواهید که مرا هم‌چون پدرم بکشید.» گفتند: «نه، ما می‌خواهیم که ترا به‌جای پدرت بنشانیم.» مردم ماوراءالنهر چشم امید به اسحاق، عموی نصر، دوخته بودند، ولی مردم بخارا علی‌رغم همهٔ مخالفت‌ها، نصر را به‌جای پدرش نشاندند.

نوح یکم سامانی
نوح یکم سامانی (نوح بن نصر) معروف به امیر حمید (۳۴۳ – ۳۳۱ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

عبدالملک یکم سامانی
عبدالملک یکم سامانی (عبدالملک بن نوح) معروف به امیر رشید (۳۵۰ – ۳۴۳ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

نوح دوم سامانی
نوح دوم سامانی (نوح بن منصور) معروف به امیر رضی (۳۸۷ – ۳۶۵ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

منصور یکم سامانی
منصور یکم سامانی (منصور بن نوح) معروف به امیر سدید (۳۶۵ – ۳۵۰ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

عبدالملک یکم سامانی

عبدالملک یکم سامانی (عبدالملک بن نوح) معروف به امیر رشید (۳۵۰ – ۳۴۳ ه‍.ق.) از پادشاهان سامانی بود.

    منصوربن نوح
زیاریان

مرداویج زیاری

مردآویج یکی از سرداران بزرگ‌ تاریخ ایران بشمار میرود. وی حدود یکقرن پس از سرکوبی جنبشهای ایرانیان نظیر جنبش سرخ جامگان و جنبش سپیدجامگان، فرماندهی تیره‌های گیل و دیلم را بدست گرفت و با در هم شکستن قشون المقتدر، خلیفه عباسی، فرمانروایی دودمان ایرانی زیار را از طبرستان در شمال تا خوزستان در جنوب برپا ساخت.
مردآویج در پی گشودن اصفهان دستور داد، تاج و تخت زرین پادشاهی برای وی ساخته شود و خواستار شد که تاج پادشاهی وی همانند تاج خسرو انوشیروان، شاهنشاه ایران ساسانی باشد. مردآویج همچنین فرمان داد تا تختگاه تیسفون یا همان ساختمان معروف به طاق کسری برای برگزاری جشن پادشاهی وی به شکل نخست خود بازسازی شود. کار دیگر مردآویج تلاش وی برای برپایی پرشکوه جشن سده بود.

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    کارنامه تحصیلی احمد شاه قاجار در ۱۳ سالگی + عکس

    احمد شاه آخرین پادشاه سلسلۀ قاجار بود که در سال ۱۲۸۸ شمسی در ۱۲ سالگی به سلطنت رسید و در سال ۱۳۰۴ با رای مجلس شورای ملی از سلطنت خلع شد.

    ماهیت قضایی روابط خارجیان در دوره قاجار

    خارجیان علاقه خاصی به نظام قضایی ایران داشتند؛ زیرا تا سال ۱۳۴۷ه.ق/ ۱۹۲۸م از حقوق ویژه کاپیتولاسیون استفاده می‌کردند.

    عکس هایی رمزآلود از بناهای متروکه

    عکس هایی رمزآلود از بناهای متروکه ۱٫۰۰/۵ (۲۰٫۰۰%) ۱ امتیاز یک هنرمند و عکاس فرانسوی به نام دیمیتری، در صفحه اینستاگرام خود دست به کار جالبی زده است. او که یک طراح گرافیک است، به تاریخ و بقایای بناهای تاریخی بسیار علاقه دارد.

    نظریه ویل دورانت درباره عشق

    نظریه ویل دورانت درباره عشق/ ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه قسمت چهارم، بحثهای بسیار مفصل و جامعی در زمینه مسائل جنسی و خانوادگی به عمل آورده است.

    تحلیل شخصیت شمر

    تحلیل شخصیت شمر ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۲ امتیازs تحلیل شخصیت شمر/ تحلیل شخصیت شمر/ یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ […]

    رمزگشایی از یک جراحی شیطانی

    رمزگشایی از یک جراحی شیطانی/ رمزگشایی از یک جراحی شیطانی؛ جمجمه‌هایی که سوراخ می‌شدند: هزاران سال پیش، یک شیوه خاص جراحی به نام (Trepanation) وجود داشت که در آن جمجمه سر بیمار را بوسیله‌ی نوعی مته بخصوص سوراخ می‌کردند. مردم دنیای باستان از این […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi