بازدید
کوتاه و خواندنی درباره زندگی و آثار گابریل گارسیا مارکز
زندگی و نویسندگی شباهتهای بسیاری دارند، اما شاید جالبترین آنها را بتوان در زندگی گابوی کلمبیایی شاهد بود؛ رماننویسی که تمام عمرش را صرف سرازیر کردن رخدادهای دنیای اطرافش به کتابهای کاغذی کرد، اما اکنون در آستانهی ۸۶ سالگی سوژهی قلم بدستان شده؛ تیتر اول روزنامهها را به خود اختصاص داده، کتاب زندگیش در دست نگارش است و حتی اهالی عرصه سینما هم در پی به تصویر کشیدن زندگی این برنده نوبل هستند …
«گابریل گارسیا مارکز» از معدود نویسندگانی است که چه در زمان آفرینش شاهکارهایش و چه این روزها که به اجبار دیگر دست از نوشتن کشیده، در محوریت اخبار ادبی قرار دارد.
به مناسبت ورود این اسطورهی ادبیات آمریکای لاتین نگاهی داریم به رویدادهای پررنگ ۸۵ سال گذشته زندگی او و گزیدهی نوشته «ژوزه ساراماگو» درباه خالق «صد سال تنهایی»، رمانی که بیشک عمری جاودان خواهد داشت.
«گابو»ی کلمبیایی متولد ۶ مارس ۱۹۲۷ است که در رشتهی حقوق به تحصیل پرداخت. پیش از روی آوردن به داستاننویسی، در عرصهی روزنامهنگاری فعالیت داشت. مارکز به عنوان خبرنگار و دبیر با روزنامههای محلی «ال هرالدو» و «ال یونیورسال» همکاری داشت تا اینکه اولین رمانش را در سال ۱۹۲۴ به چاپ رساند. او پس از عضویت در انجمن نویسندگان و روزنامهنگاران «بارن کوییلا» به عنوان خبرنگار فرامرزی در کشورهای ایتالیا، فرانسه، هند، اسپانیا و آمریکا مشغول به کار شد.
** چشیدن طعم شهرت
مارکز به نوشتن و چاپ داستانهایش میپرداخت تا اینکه در سال ۱۹۶۷ اثر ماندگار «صد سال تنهایی» را به نگارش درآورد و رویای ۱۸سالگیاش به حقیقت پیوست. او با نوشتن رمانی الهامگرفته از خانه پدربزرگش، شاهکاری ادبی را به کتابدوستان هدیه کرد که شهرتی بینالمللی را نیز برای خالقش به ارمغان آورد. مارکز با معروفترین اثرش موفق شد جایزه «Romulo Gallegos» را در سال ۱۹۷۲ به دست آورد و بسیار مورد توجه منتقدان ادبی قرار گیرد.
** آثار ادبی
نویسندهای که پس از خواندن رمان «مسخ» کافکا تصمیم گرفت به عرصه ادبیات پا بگذارد، در سبک نگارشی خود از نویسندگان بزرگی چون تولستوی، داستایوفسکی، بالزاک، جیمز جویس، ویرجینیا وولف و دیکنز الهام گرفته است. مارکز کار نگارش «پاییز پدرسالار» را از سال ۱۹۶۸ آغاز کرد و در سال ۱۹۷۱ آن را به پایان برد. «عشق سالهای وبا» از دیگر آثار معروف این نویسنده برنده نوبل ادبیات است که در سال ۱۹۸۵ روانه بازار کتاب شد. از دیگر آثار نامآشنای مارکز میتوان به «در ساعت شیطان»، «شرح یک مرگ پیشگوییشده»، «عشق و دیگر شیاطین» و مجموعه داستانهای کوتاهی چون «کسی به سرهنگ نامه نمینویسد»، «توفان برگ» و «کشوری برای کودکان» اشاره کرد.
** نوبل ادبیات و قله افتخار
گابریل گارسیا مارکز در سال ۱۹۸۲ شایسته دریافت جایزهی نوبل ادبیات شناخته شد. رمانها، داستانهای کوتاه و فضای واقعگرایانه و در عین حال تخیلی آثارش در مراسم اعطای جایزه نوبل مورد تقدیر قرار گرفت. سخنرانی این استاد بزرگ سبک رئالیسم جادویی در زمان دریافت جایزه نوبل، «تنهایی آمریکای لاتین» نام گرفت.
** سرطان غدد لنفاوی
در سال ۱۹۹۹ پزشکان تشخیص دادند مارکز به سرطان غدد لنفاوی مبتلا شده و همین بیماری موجب شد تا نگارش خاطراتش را آغاز کند. روزنامه «ریپابلیکا» در سال ۲۰۰۰ به دروغ، خبر مرگ گابو را منتشر کرد؛ اما این آخرینباری نبود که این اتفاق روی داد.
** نگارش شرححال
کتاب «Vivir Para» که انتظار میرفت اولین جلد از سهگانه شرححال این رماننویس کلمبیایی باشد، در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید و پرفروشترین کتاب در کشورهای اسپانیولیزبان لقب گرفت. «زیستن برای بازگفتن» نسخه انگلیسیزبان این اثر است که در نوامبر ۲۰۰۳ به چاپ رسید و به فروش بالایی دست پیدا کرد.
** مارکز باز هم درگذشت!
روزهای پایانی اردیبهشتماه بود که برای دومینبار خبر درگذشت گابریل گارسیا مارکز منتشر شد. اینبار اما صفحه توییتر منتسب به «اومبرتو اکو»، نویسنده سرشناس ایتالیایی مسؤول انتشار این خبر کذب بود. این در حالی بود که پس از گذشت چند ساعت، مشخص شد گابو تعطیلاتش را در کنار خانوادهاش در لسآنجلس سپری میکند. بررسیهای بیشتر نشان داد نویسندهی «نام گل سرخ» مالک این صفحه نبوده و این شایعه تنها یک شوخی ناخوشایند بوده است.
** گابو و آلزایمر
شروع شایعههای جنجالی درباره سلامت مارکز از آنجا کلید خورد که «پلینی مندوزا آپولیوس» دوست نزدیک این نویسنده در مصاحبهای با یک روزنامهی شیلیایی اعلام کرد، پس از پنج سال موفق به مکالمه با مارکز شده؛ چراکه او قادر به تشخیص صدای دوستانش از پشت تلفن نیست. نگرانیها در اینباره وقتی شدت گرفت که دوستداران ادبیات دریافتند مادر و برادر مارکز نیز از بیماری آلزایمر و متعاقب آن زوال عقل، رنج میبردهاند. مندوزا در اینباره گفت: آخرین باری که با هم بودیم، او مدام از من میپرسید کجا ساکن هستی؟ شغلت چیست؟ اما پس از صرف ناهار درباره مسائلی خیلی قدیمی مربوط به ۳۰ یا ۴۰ سال پیش صحبت میکرد و همهچیز را بهخوبی به یاد میآورد. در این مصاحبه همچنین گفته شد که مارکز از ترس نشناختن طرف مقابل، از پاسخگویی به تلفن خودداری میکند.
** اظهارات تکاندهنده برادر مارکز
در ماه اوت ۲۰۱۲ بود که علاقهمندان دنیای کتاب و ادبیات از خبرهای ضد و نقیض و تعجببرانگیزی که درباره مارکز به گوش رسید، شگفتزده شدند. «خایمه گارسیا مارکز» – در سخنرانی که برای دانشجویان دانشگاه شهر «کارتاژینا» ایراد کرد، گفت، برادرش به بیماری جنون یا زوال عقل مبتلا شده و دائما از او سؤالهای تکراری و ابتدایی میپرسد. او در توضیح بیماری برادر ۸۵سالهاش از واژهی «Dementia» (در فرهنگ لغت: جنون، زوال عقل، از دست دادن مشاعر) استفاده کرد و گفت: گاهی برای او گریه میکنم؛ چون احساس میکنم دارم او را از دست میدهم. او همچنین گفت که خالق «صد سال تنهایی» دیگر قلم به دست نمیگیرد و پس از چاپ آخرین کتابش در سال ۲۰۰۴ دیگر اثری را به نگارش در نیاورده است.
** مرد مُسن و از دست دادن حافظه
دنیای ادبیات هنوز در شوک خبر ابتلای اسطورهی رئالیسم جادویی به زوال عقل بود که رییس بنیاد ادبی «گابریل گارسیا مارکز» این خبر را تکذیب کرد. «خایمه آبلو» رییس بنیاد روزنامهنگاری مارکز ادعاهای برادر این نویسنده را رد کرد و از مردم خواست به پیامهای همدردیشان پایان دهند. او در پیامی در شبکهی اجتماعی توییتر نوشت: من دربارهی وضعیت سلامتی و زندگی خصوصی گابو هیچ نظری ندارم؛ اما اذعان دارم که هیچ تشخیص پزشکی درباره ابتلای او به بیماری زوال عقل داده نشده است. گابو مشاعرش را از دست نداده، او فقط یک فرد مسن است که کمی حافظهاش را از دست داده است.
** گفتههای ساراماگو در مدح گابو
دیگر غول ادبیات آمریکایی لاتین در چند سال آخر عمر خود در یک وبلاگ یادداشتهای روزانهای را منتشر میکرد که یکی از همین روزها گابو تبدیل به سوژهای شیرین برای این برندهی نوبل ادبیات شد. در زیر بخشی از کتاب «ژوزه ساراماگو، یادداشتها» به ترجمهی «مصطفی اسلامیه» را میخوانیم که در آن خالق رمان «کوری» با صلابت هرچه تمامتر مارکز را ستوده است:
نویسندگان را با فرض این که موافق چنین تقسیمی باشند، میتوان به دو گروه تقسیم کرد: گروهی کوچک شامل آنهایی که توانایی دارند راههای تازه در ادبیات بگشایند و گروههای بزرگتر مرکب از آنهایی که قدم بر جای پای گروه نخست میگذارند. از اول دنیا هم چنین بوده، و نُخوت نویسندگان در برابر این شاهد آشکار، قدرتی ندارد.
گابریل گارسیا مارکز با استفاده از استعدادش راهی را گشود که بعدها (به نادرست) به واقعگرایی جادویی شهرت یافت و آن راه تعداد زیادی رهرو پیدا کرد که مثل همیشه بیاعتبارکنندهی آن راه شدند. نخستین کتابی که از او به دستم رسید «صد سال تنهایی» بود و چنان شوکی به من وارد کرد که پس از ۵۰ صفحهی نخستاش از خواندن بازماندم. باید حواسم را جمع میکردم، تپش قلبم را آرام میساختم و مهمتر از همه باید میآموختم گسترهای را به اختیار خود درآورم که با آن امیدوار بودم بتوانم در طول جادههای دنیای تازهای گام بردارم که تازه پیش چشمهایم پدیدار شده بود.
-
برترین رمان های داستایوفسکی را بشناسید و بخوانید
برترین رمان های داستایوفسکی را بشناسید و بخوانید ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۹ امتیازs فیودور داستایوفسکی را میتوان به راستی یکی از مشهورترین نویسندگان روسیه قلمداد نمود.
نوشتن از کتابها و به توصیف درآوردن کلماتی که از دل نویسندگان بزرگ برآمده، شاید در نگاه اول سخت و غیرممکن باشد، اما لذتی نهفته در دل کنکاش احساسات این نویسندگان وجود دارد که سختی و بزرگی کار را آسانتر میکند.
بیوگرافی گلابدره ای از شاگردان جلال آل احمد/ من سیدمحمود قادری گلابدرهای ۲۰ دی ۱۳۱۸ در گلابدره شمیران متولد شدم. دو تا خواهر و دو تا برادر و من بچه ۵ و یه برادر بعد از من و ۶ تا با پدر و مادرم […]
رمانهای منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان ۳٫۹۱/۵ (۷۸٫۱۸%) ۳۳ امتیازs رمانهای منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان/ رمانهای منتخب خارجی از نگاه کتابفروشان/ یازده کتابفروش در تهران، پنج رمان خارجی مورد پسندشان را بر اساس امتیاز یک تا پنج معرفی کردند و پس از ارزیابی […]
همه چیز درباره نوبل ادبیات ۵٫۰۰/۵ (۱۰۰٫۰۰%) ۱ امتیاز تا مدت ها فکر میکردم که جایزه ی نوبل ادبی رو به خاطر یک اثر خاص به نویسنده اش میدن ولی بعدها متوجه شدم که این جایزه در واقع برای تقدیر از […]
آنچه از «شکسپیر» نمیدانستید ۴٫۰۰/۵ (۸۰٫۰۰%) ۱۶ امتیازs بیش از چهار قرن از زمان حیات شکسپیر میگذرد، اما شاهکارهای او همچنان بارها و بارها در دنیای هنرهای تصویری و نمایشی مورد اقتباس قرار میگیرند. بحثهای جنجالی بسیاری حول محور زندگی این نویسندهی […]
به نکات زیر توجه کنید