جستجو در تک بوک با گوگل!

تابعيت پايگاه تك بوك از قوانين جمهوري اسلامي ايران

فمینیسم نفسانی غرب یا مشارکت همه جانبه اسلام

964

بازدید

۱- دیالکتیک فمینیسمی از دیدگاه جامعه شناسی :دانش و معرفت موجود در جامعه همیشه ساخته و پرداخته موقعیتهای اجتماعی و منافع اجتماعی سازندگان آن است . به عبارت دیگر انسان بنا بر موقعیتها و تجارب و منافع گوناگون ، جهان بینی متفاوتی (نسبت به دیگران که دارای موقعیت تجارب و منافع متفاوت است ) دارد. واقعیت اجتماعی از دیدگاه فمینیستی سعی در درک معرفت مربوط به واقعیت اجتماعی دارد . واقعیت اجتماعی که همواره جنبه کلی ندارد ، بلکه همواره قسمتی از واقعیت است که خود را نمایان می سازد . واقعیتی که نیرو و قدرت حامیان آن ، برنده استدلال را تعیین می کنند . جامعه شناسی می خواهد بداند مردم با واقعیت های اجتماعی چگونه برخورد می کنند ، آنها را چگونه درک و توجیه می کنند ، تعامل مردم با پذیرش آن در جامعه چگونه است. جامعه شناسان فمینیستی به خوبی از این حقیقت آگاهی دارند که دیدگاههای مسلط در هر جامعه زاده و پرداخته افکار حاکم یا طبقه حاکم آن عصر است .

” افکار حاکم عصری ” افکار طبقه حاکم آن عصر است . جامعه شناسان فمینیستی قصد  دارند تا شرایطی را بوجود آورند تا گروههای نا برابر از نظر قدرت ضعیفتر هم بتوانند دیدگاههای خود را مطرح کنند .

پس می توان گفت: حقیقت و واقعیت اجتماعی زمانی حادث می شود که گروههای اجتماعی مختلف با آزادی بتوانند چشم انداز و نقطه نظر خود را مطرح کنند .

پس می توان گفت حقیقت و واقعیت اجتماعی زمانی حادث می شود که گروههای اجتماعی بتوانند چشم انداز و نقطه نظرهای خود را مطرح کنند . حقیقت از نقطه نظرهای فمینیستهای جامعه شناس درست در نقطه تقاطع دیدگاههای رقیب قرار دارد و دست یابی به این حقیقت تنها در یک نظام مباحثه که در آن نظرهای گوناگون بصورت برابر تبادل شود، امکان پذیر می گردد.

جامعه شناسی فمینیستی به دیدگاه ، افکار و عقاید محرومان جامعه اهمیت می دهد . آنها به ترتیب تمایل دارند تا برای کشف واقعیت در کنار دیدگاههای مسلط بر جامعه که ارزشهای پذیرفته در سراسر جامعه را تشکیل می دهد ، افکار وعقاید محرومان که زنان هم جزء آنها هستند را بهتر و کاملتربا واقعیت های اجتماعی باز نمود کنند .

از زنها انتظار می رود و هم چنین خود از خود انتظار دارند که در جامعه نقش میانجی گری و تعدیل کننده در قبال واقعیت و معرفت اجتماعی را که از طرف دیگران با نقطه نظرات مختلف به آنها تحمیل می شود را بازی کنند . به این صورت می توان گفت هر چند مردم در ساختن واقعیت اجتماعی سهم برابر ندارند ولی در ساخت اجتماعی حتی به صورت منفعل و نامرئی سهیم هستند .

۲- تاریخ مردم شناسی فمینیسم و سه موج اصلی فمینیسمتاریخ مردم شناسی فمینیسم در سه مقوله زمانی گنجاند . اولین مقوله از ۱۸۵۰ تا ۱۹۲۰ است . این دوره را

می توان اولین موج (کوشش برای حق رای ) نامید . درباره این دوره قوم نگاری و پژوهشهایی صورت

گرفته ، عمدتا توسط مردان و برای مردان صورت گرفته است . تفاوتهای نقش های افراد در اجتماع نیز بر اساس ویژگیهای زیست شناختی تبین شده است . سعی و کوشش اولین موج فمینیستی به گوش رساندن صدای زنان در تحقیقات قوم نگاری و مطرح کردن دیدگاه زنان در قبال امور مختلف بود . چنین کوششی افق کاملا جدید را در زمینه تحقیقات قوم نگاری باز کرد چون تا آن زمان این تحقیقات توسط مردانی صورت می  گرفت که در جوامع مختلف دسترسی بهتر و آسانتر به مردان آن جماعت داشتند . لذا آنچه را که آنها درباره زنها می نوشتند محدود به مشاهدات آنها درباره زنان و یا درباره انتظارات مردان از زنان بود ( که زنها چه باید باشند و چه باشند یا چه کنند و چگونه عمل کنند بهتر است)

دومین موج فمینیست حدودا از سال ۱۹۲۰ شروع و تا سال ۱۹۸۰ ادامه پیدا کرد . در این موج دو واژه جنس (Sex) و جنسیت (Gender) کاملا از هم مجزا و منفک شد، چرا که تا قبل از این تاریخ دو واژه جنس و جنسیت به جای یکدیگر به کار گرفته می شد و مرز مشخصی نداشت .

در این موج جنست یا (gender) چیزی بود که بر اثر فرهنگ شکل می گرفت.

موج سوم فمینیسم از سال ۱۹۸۰ شروع و تا به امروز ادامه دارد .

طبقه بندی دیگری هم برای تاریخ فمینیست ها می توان به شرح زیر در نظر گرفت:

از سال ۱۶۳۰ تا ۱۷۸۰ اعتراضهای جسته و گریخته و دائمی زنان نسبت به وضعیت خود و جامعه کلان

از سال ۱۷۸۰ تا ۱۷۹۰ دوران آزادی خواهانه تاریخ زنان غرب

از سال ۱۷۹۰ تا ۱۸۴۰ کوشش سازمان یافته تر زنان برای بهبود وضع اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی

از سال ۱۸۴۰ تا ۱۹۲۰ حرکت حرفه ای زنان برای احقاق حقوق خود از جمله حق رای

از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ اوج اعتراضات فمینیستی در قالب نظریه پذیری

از سال ۱۹۶۰ تا کنون ، طرح پرسشهای فمینیستی از طرف زنان فعال و دانشمندان و ارائه راه حلها و پیشنهادها .

۳- معرفی مکاتب شاخص فمینیسم :۱ – لیبرال فمینیسم :

فمینیست ها ی اولیه که از فرد گرایی لیبرالی متاثر بودند در قرن هجدهم معتقد بودند که سرشت مردانه و زنانه کاملا یکسان است و نقش جنسیت را به کلی و به نحو متعصبانه و علی رغم علوم زیستی و تجربی منکر می شوند .
۲- فمینیسم مارکسیستی:
ازنظر مارکسیسم ، مفهوم( طبقه) کلید درک تمام پدیده های اجتماعی از جمله ستم بر زنان است . جامعه مطلوب مارکسیسم جامعه بدون طبقه است و برخورد مارکسیسم با مقوله و مساله زن طبیعتا در پیوند باروش ماتریالیسم  تاریخی است . از این رو سرشت زن را متشکل ازرابطه متقابل دیالکتیکی بین عمل او(praxis) و ساختمان زیستی و شرایط اجتماعی او می داند . انگلی می گوید : ” تابعیت زن ” شکلی از ستم است که زنها در جامعه طبقاتی سرچشمه گرفته و چون در خدمت منافع سرمایه قرار دارد ، تا امروز دوام آورده است . ” لکن از آنجا که مارکسیسم پایه مادی ستم زنان را در تقسیم جنسیتی (کار) می جوید و اولین شرط رهایی زن خانه دار را در آن می بیند که جنس مونث خانه را ترک کنند .

، روشن است نمی کند که چرا از زمانهای اولیه تقسیم کار طبیعی وجود داشته که مردان را به تولید لوازم کار و معاش و زنان را بیشتر به کار خانگی مشغول می کرد . فمینیسم لیبرال ، مارکسیست و رادیکال با هم دارای تفاوتهایی هستند . مثلا مارکیست ها ، فمینیسم لیبرال و رادیکال را اشکال نادرست آگاهی می دانند که زنان خارج از طبقه کارگر ، خلق کرده اند.
۳- فمِنیسم رادیکال :
این گرایش با تلاش از بین بردن ساختار هر گونه تمایزات و تفاوتهای جنسی گونگی (gender) قصد دارد تفاوت دو جنس را نه تنها در عرصه های قانون را اشتغال ، بلکه در روابط شخصی ، در خانه و حتی در تصورات درونی مورد تعرض قرار می دهد . این نظریه با تشخیص جنس گونگی به عنوان مساله اصلی هدف خود را محو آن وتثبیت وضعیت (Androggny) و نفی انتساب هر گونه خصوصیت رفتار و یا نقشی را که بر پایه جنسیت استوار باشد اعلام می کند و هیچ توضیحی برای تفاوتهای طبیعی و غیر تحمیلی زن و مرد وجود ندارد.
۴- سوسیال فمینیسم :
این جریان می کوشد با استفاده از روش ماتریالیسم تاریخی ، مسائل مورد توجه رادیکال فمینیسم را بررسی میکند  به گفته” ژولیت میچیل ” این گرایش روایتی فمینیستی از روش مارکسیستی است برای آنکه بتواند به سئوالات فمینیستی ، پاسخ های سوسیالیستی بدهد .” در این نظریه که تلفیقی از دیدگاههای دو نظریه اخیر است ، سوسیالیستها معتقدند که هم نظام  جنسیتی و هم نظام اقتصادی ، در ستم بر ضد زنان نقش دارد. و بسیاری

عوامل علمی دیگر را انکار می کنند و یا نمی بینند .
۵- فمینیسم پست مدرن
از دهه هفتاد به بعد، گروهی متاثر از دیدگاههای پست مدرنیستی با تکیه بر روانشناسی رفتارگرایانه بر حفظ ویژگی زنانگی تاکید ورزند . آنان باورهای فمینیست ها ی رادیکال را قابل دسترسی می دانند. اما به نحوی که خود می تواند اشکال جدیدتری از ستم را بیافریند . اینان معتقدند که زن نیازمند خانواده وهمسر است . نه  نقش ازدواج و مادری ، بلکه نوع روابطی که از بدو تولد میان دختر و پسر، تفاوت و تقارن ایجاد می کند . موجب سلطه بر زنان است. این گروه، نظریه ” مردان و زنان با تعاریف جدید” را پیشنهاد می کنند و معتقد به تشابه صد در صد حقوق زن و مرد در خانواده و محیط اجتماعی و حتی بر حذف نمادهای جنسی از کتب درسی اصرار دارند .

۴-آسیب شناسی فمینیسم:در مطالعات جامعه شناختی و روان شناسی اجتماعی نحله های متنوعی چونان لیبرال فمینیسم، فمینیسم مارکسیستی، سوسیال فمینیسم ، فمینیسم روانکارانه، اگزیستالیستی ، فمینیسم رادیکال و بالاخره فمینیسم        پسا مدرنی پدید آمده اند اگر ادعا شده : ” در قرون وسطی فلسفه کنیزدیانت ” بود به نظر ما در عصر جدید ، علم نیز خدمتکار و ایدئولوژی ها شده است . اکنون به جای آنکه معرفت شناسی زیر ساز نظریه های حقوقی و سیاسی گردد این نظامهای سیاسی و حقوقی اند که معرفت شناسی با خود جعل می کنند.

امروز فمینیسم سعی می کند همان تجربه های شکست خورده را به نام دفاع از حقوق حقه ی زنان را به تحریف علوم و انکار یا به دیگر نمایی واقعیتهای طبیعی و انسانی نیاز ندارد.

افراط و تفریط همیشه تاریخ ، بزرگترین قربانگاه حقیقت بوده است . روزگاری انسان را مساوی با مذکر می پنداشتند و زن را در عداد سایر جانوران می انگاشتند و این بینش ضد دینی ، ضد انسانی و ضد علمی، منشاء ظلمهای بی شمار در حق زنان گردید ، امروز فمینیسم رادیکال با توجهات غیرعلمی افراط آمیز به صفات زنانه و تفاوتهای فیزیولوژیک زنان بر  برتر انگاری زنان پای می فشرد . به نظر ما یک انگاره غلط را به انگاره غلط دیگر نمی توان زدود.

یکی دیگر از پیش گمانه های ناصواب فمینیسم افراطی ” سیاسی تلقی کردن ” همه شؤون حیاتی آدمی حتی زناشویی و رفتارهای شخصی جنسی و مناسبات خانوادگی است. مقوله سیاست و بازی قدرت که روزگاری فقط به حوزه مناسبات خانوادگی است. مقوله سیاست و بازی قدرت که روزگاری فقط به حوزه مناسبات عمومی تعلق داشت با شعار ” امر شخصی ، امر سیاسی است ”  ، از سوی فمینیستهای موج دوم مطرح شد ، به حوزه روابط خصوصی مناسبات خانوادگی (زن و شوهر، والدین و فرزندان ) نیز تسری یافت و بسی روشن است که چنین نگرشی ، تخاصم و تعارض را جایگزین صفا و خلوص عشق و تعاون میان اعضا خانواده می کند و چنین نیز شد.
۵- فمینیسم کلاسیک و فمینیسم مدرن : فمینیسم کلاسیک به دنبال تغیر شرایط زنان و مدعی تغییر جهان است که بصورت تلاشهای تک افتاده با اعراض سیاسی – اجتماعی صورت می گرفته است. و به دنبال پذیرش چار چوبی برای بهبود مؤلفه های سیاسی و اجتماعی بوده اند . در نوع کلاسیک فمینیسم بیشتر به گشایش در کار زنان توجه می کردند و کمتر به قدرت سیاسی زن می پرداختند و به قدرت سیاسی مردانه گردن نهاده بودند ولی در فمینیسم مدرن که فراتر از بهبود وضعیت زنان به احقاق حقوق اساسی می پرداختند و زن را به یک مقوله تاریخی بدل کردند . فمینسیتهای پیروی سبک مدرن چشم انداز تازه ای به جهان داشتند و به دنبال جهانی بودند که باز تولید شده است.

یعنی دوباره تولید کردن نهادهایی مثل خانواده از نظر فرهنگی ، جنسیتی و نظام حقوقی یعنی یک هویت سازی دوباره . در این بازتولیدها مهرورزی در کنار قدرت قرار می گیرد .گفتمان فمینیسم مدرن مبتنی بر آگاهی جنسیتی است و این بود آغاز مطرح کردن ادعای مساوات سهم سیاسی زن و مرد.

۶- فمینیسم در غرب و ایرادات وارد برآن:آنچه در غرب در پرتو این دیدگاه حاصل شده ، همانا برابری کامل در آزادی فردی لیبرالی بوده اما در حاکمیت خواهش ها بر نفس انسانی ، انهدام خانواده – جامعه و نابودی شخصیت ” فرد – زن ” پیامدهای طبیعی آن بود.

می توان به دو نکته اساسی در نگاه اجمالی به فمینیسم اشاره کرد:

الف- تلاشهای فمینیسمی با هر نام و عنوان ، سرنوشتی یکسان داشته است، چه در نظریه و چه در عمل ، بگونه ای که میعادگاه (نفسانیت ) ، مکان ملاقات همه آنها با یکدیگر است و به کرامت زن، توجهی نشده است.

ب) گرایشهای مختلف فمینیستی اساسا دارای آبشخوری غیر انسانی شده و به گردانندگان محرکان اصلی آن، درردیف معتقدین به( اصالت سود) قرارگرفته اندکه پس از انقلاب فرانسه تا کنون مساله را در نظریه های گوناگون به اجرا درآورده اند این گرایشات در نظام های کاپیتالیستی ، با سیری صعودی و در نظامهای سوسیالیستی ، با سرعتی بالا  با بی رحمی و خشونت هر چه بیشتر ، بردگی زنان را نتیجه دادند . در این بستر ارزشهای نو و شعارهای نو با قابی فریبنده تر اززمانهای دور ، آزادی زن را به یغما برده است . جدایی از مذهب و بی اعتنایی به احکام اسلامی سرلوحه اساسی کار آنان قرار گرفته و هر نوع گرایش به دین و اخلاق را موجب تضییع آزادی فرد دانسته اند و البته (زن) در این میان صدمات بیشتری از مرد را متحمل شده است.۷- فمینیسم در ایران و جایگاه زن قبل و بعد از ورود اسلام به ایران از حیث فرهنگی و اجتماعی :از حیث فرهنگی، فمینیسم در ایران را می توان در دو مقوله ملی و مذهبی بررسی کرد . فرهنگ ملی به فرهنگ اسلامی ربطی ندارد و در این فرهنگ ما شاهد  فرامین ضد زن هستیم . از جمله، تحقیرزن، حذف زن از عرصه اجتماعی ، نگرشی ابزاری به زن و ظلم به زن و غیره

در فرهنگ مذهبی و اسلامی در ایران نگرش فمینیسم با احتیاط کامل مباحث حقوقی و مبانی حقوق و تکالیف را در نظام جمهوری اسلامی مورد تعرض قرار می دهد.

در ایران قبل از اسلام زنان شخصیت اسلامی و صلاحیت معاملات حقوقی نداشته اند و رای مرد در باره آنها نافذ بوده است. زنان حق رای و اختیار و تشخیص خیر و شر در زندگی خود نداشتند و نفوذ مطلق العنان مرد، طاقت فرسا بوده است .اما با ظهور اسلام ، نگرش به زن و حقوق او متحول شده است و حقوق و موقعیت زن به هر کلی تغییر پیدا کرد . پس از اسلام مقررات نکاح ، ازدواج با محارم ، میراث زن، طلاق، مشارکت، زن در امور اجتماعی و اقتصادی همگی دچار تحول به نفع زنان شده و زن به عنوان عنصری اصیل در جامعه، حق مشارکت اجتماعی و اقتصادی همگی دچار تحول به نفع زنان شده و زن به عنوان عنصری اصیل از جامعه ، حق مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در تعیین سرنوشت خود را می یابد . این تغییر را به ویژه در دوره قانون گذاری می توان به عینه مشاهده کرد .

از حیث اجتماعی، نگرش فمینیسم متاثر از فرهنگ ملی و فمینیسم مدرن خواستار نقش مؤثر سیاسی زن شده است و با ترکیب آموزه های دینی و فرهنگی ، آینده ای روشن را برای خود ترسیم می نماید. و در این باره می گویند: ” تردیدی نیست که در آینده ای نزدیک، زن از حاشیه و سایه به متن و روشنایی آید. و این گونه بر نیمه تاریک تاریخ نقطه پایانی را خواهد گذاشت. ” با انقلاب اسلامی ایران ، مطالبات اسلامی و مطالبات فمینیستی هر دو در ایران زمینه روز یافتند.

۸- دیدگاه امام خمینی (ره) به عنوان یکی از موفق ترین نخبگان سیاسی اسلام و ایراندر ابتدا سه گونه فمینیسم را بررسی کرده و دیدگاه امام خمینی و نظرگاه اسلام در رابطه با آن گونه از فمینیسم رابه صورت تطبیقی نمایان می سازیم.
۱- فمینیسم اثبات گرا ، دیدگاه اسلام و امام خمینی
فمینیسم اثبات گرا هنگامی بوجود آمد که زن را نه انسان، بلکه موجودی پست تر از مرد می دانستند که باید در خدمت اشرف مخلوقات یعنی مرد قرار گیرد. امام خمینی درمقابل این نظر بر آمدند و مرد سالاری افراطی را به کلی نفی کردند . امام خمینی ، اسلام خمینی ، اسلام و انقلاب نبوی را عاملی می دانست برای پاکی و علو مرتبه زنان و به این صورت جامعه قبل از اسلام که جاهلیت و زنده به گور کردن دخترها بود را محیط فاسد و وحشت زا می دانستند . پیامبر اسلام به دخترانشان احترامات بیش از حدی داشتند و با بوسه بر دستان مبارک ایشان ، جایگاهی والای زن در جامعه را نشان می دادند.

ویل دورانت در آثار خود، احکام قرآن مجید را بر اساس تعالی زن دانسته است .

زنده به گور کردن دختران با فرمان قرآن برداشته شده و زن و مرد از لحاظ تشریفات قضایی و استقلال مالی برابر شدند . به زن اجازه داده شد تا به هر کار مجاز، اشتغال ورزد و مال و سود خود را تصاحب کند ، ارث ببرد و به هر صورت که مایل است ، در حال خویش تصرف نماید . این انقلاب، فرهنگ جاهلی را که در آن زن چون اثاث منزل به پسر می رسد ، باطل کرد.

وی هم چنین محتوای قرآن را در روش پیامبر اکرم جاری می بیند و نمونه ارائه می دهد :

( وقتی زنان به مسجد می روند ، اگر کودکان خود را همراه داشتند ، پیامبر نسبت به آنها رفتاری نیکوتر داشت . بنابر روایت ، وقتی در اثنای نماز ، صدای گریه کودکی را می شنید، خطبه را کوتاه می کرد تا مادر طفل از طولانی شدن آن به زحمت نیفتد .)

نگاه دقیق ویل دورانت ، احکام قرآن کریم و روش پیامبر اکرم را ضامن بر آورده شدن نیازها ی مادی و معنوی زنان می داند به نحوی که آنان از پیوستن به اندیشه های دیگر بی نیاز می کند. هم چنین در بیان نمونه ای از سلوک پیامبر اکرم چنان ظرافت و عطوفت و تعالی منش نهفته ا ست که نمی توان به آن، نام جز(نگاه ارزشی به شخصیت محترم زن ) داد.

بنابراین می توان فهمید که اسلام ، خود در پی احقاق حقوق زنان است. و سابقه تاریخی اش از جنبشهایی مثل فمنیسم بیشتر است.

امام خمینی می فرمایند:

در نظام اسلامی زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان در بنای جامعه اسلامی داشته باشد.
۲- فمینیسم مساوات طلب، دیدگاه اسلام و امام خمینی
این نوع از فمینیسم قائل به احقاق حقوق زنان در حد مساوی با مردان هستند . امام خمینی ، اصل مساوات را صراحتا مورد تاکید قرار می دهد ومی فرمایند : اسلام دست زنها را گرفته و در قبال مردها نگه داشته است.  اما تساوی ، تساوی مطلق حکمی نیست . زیرا (یکسری ) احکام خاص زنها را داریم و یکسری احکام خاص مردها. این یعنی وجود تساوی و عدمم تشابه بین مرد و زن که در قرآن هم به این صورت آمده است. ولی فمینیسم مساوات طلب به دنبال تشابه کامل حقوق زنان و مردان است.

در باب جایگاه زن در اسلام و مقایسه آن با غرب ، دکتر حسین نصر در کتاب خود می نویسد :

” بر خلاف جهان غرب به ویژه آمریکا که می کوشد مرد و زن را به نحوی کمی و ظاهری ، برابر قرار دهد چنان که گویی هیچ تفاوت و هیچ تمایزی میان آنها نیست  اسلام ،  مردان و زنان را موجودات کامل کننده یکدیگر می داند . تفاوت این دو جنس ، در نقش و وظیفه ظاهری ، اجتماعی آن دو است و اسلام در این زمینه به نوعی تکمیل گری زن و مرد نسبت به یکدیگر قائل است تا برابری کیفی ایشان.

انتقادی که غالبا غریبان به نقش زن در اسلام بیش از هر چیز بر اطلاق متکلفانه رسم و روش های غربی بر جهان اسلام است مبتنی است .”

بنابراین می توان نتیجه گرفت که اسلام به تساوی و عدم تشابه معتقد است و زن و مرد را مکمل یکدیگر می داندولی غرب می خواهد این مساوات را به صورت کمی در همه زمینه ها ، بدون در نظر گرفتن شرایط فیزیولوژیکی و اجتماعی زن برای زنان نشان دهد.
۳- فمینیسم قدرت طلب :
همان فمینیسم مدرن است . در دو نگرش فمینیسم مساوات طلب و اثبات گرا ، مرد موجودی فراتر از زن فرض می شد و سعی بر آن بود که زن را هم مرتبه با مرد قرار دهند. ولی فمینیسم مدرن به دنبال استقلال و برتری جویی کامل زن بر مرد است . آن هم در کلیه اعصار حیات و در بازی قدرت .

جریانهای فمینیستی سعی دارند با آوردن شواهدی چند از کلام امام خمینی (ره) که از حیث منطقی معتقد به دو گونه اولیه فمینیسم است تاکیدی کلی بر نظریه جدید فمنیسم بگیرند ولی پاسخ امام خمینی درمقوله زن با رویکرد سوم فمینیستی یعنی فمینیسم قدرت طلب ، از پیچیدگی و ظرافت بالایی بر خوردار است .برای روشن شدن این بحث دیدگاه امام خمینی را در رابطه با سه بعد اصلی قدرت نمایان می سازیم :
بعد اول : تثبیت قدرت سیاسی
از نظر امام خمینی ، تثبیت قدرت سیاسی ، جریانی واحد است که ریشه در کانون اصلی هستی ینی (الله ) دارد . این قدرت مبتنی بر دو رکن است.

۱- موضوعیت قدرت سیاسی :
امام خمینی هر چند آرمانگرایی مصلح بودند و خواستار جامعه اسلامی با شهروندانی فرهیخته بودند ولی این اصل باعث نشد که حیات سیاسی و قدرت سیاسی را نادیده بگیرند . بنابراین بستر کلی جریان قدرت سیاسی از کانون ولایت الهی نامه حاکمیت ولایت از قبل توسط شارع مشخص شده است و از این حیث ، ادعای فمینیسم قدرت طلب که مایل به طراحی بستری تازه برای جریان قدرت سیاسی مبتنی بر جنسیت است کاملا مردود بوده است.
۲- اسلامیت قدرت سیاسی :
امام خمینی همواره بر بعد مذهبی قدرت سیاسی تاکید داشتند و می گفتند : ” هیچ قدرتی به اندازه مذهب نیست و نظامیها و سیاسیها اکثرا تحت نفوذ مذهب هستند. ” فمینیسم قدرت طلب برای قدرت سیاسی صبغه زنانه قائل است. در حالیکه  امام خمینی برای قدرت سیاسی به صبغه ارزشی معتقد هستند و همیشه می گویند . قدرت در ورای معیار جنسیت با ارزشها در ارتباط است و این را می توان در حکم اعدام زنی که به ارزشها (الگوی دینی زنان مسلمان ) توهین کرده بود به وضوح دید . در نـتیجه بعد اثباتی قدرت سیاسی که فارغ از ملاحظات جنیستی است ، رکن اصلی فمینیسم قدرت طلب را نامشروع می داند و آن را متزلزل می سازد.
بعد دوم : تنظیم قدرت سیاسی :
تنظیم قدرت سیاسی یعنی تاسیس راهکارهایی که فرآیند اعمال قدرت سیاسی را هدایت و کنترل می کند . امام خمینی بر حضور گسترده زنان در بعد تنظیمی قدرت با مدعیات ضرورت حضور سیاسی زنان در جامعه را یک تکلیف می داند . امام خمینی می گوید: ” دین اسلام یک دین سیاسی است که همه چیزش باید سیاســـی باشد .”

امام خمینی به زنان نه تنها حق رای دادن و انتخاب کردن داد ، بلکه حق انتخاب شدن را هم به زنان جامعه ایران بخشید . او بر زنانی درود می فرستد که در سیاست حضور دارند و نصیحت ، نظارت ایشان را عامل پیشرفت و منحرف نشدن از مسیر مستقیم می داند و همانگونه که اسلام ، دین عدالت خواهی و رها شدن از زیر بار ظلم و ستم زنان را تایید و تشویق و روزی را به بزرگداشت مقام والای زن تعیین می کند .

پس می توان گفت که موجهای جدید فمینیسم مبتنی بر قدرت طلبی ، بر پایه جنسیت است در حالیکه در گفتمان اسلام و دیدگاه امام خمینی ، قدرت بر مبنای ارزش است ، نه مؤید جنس مرد و نه مؤید جنس زن . از این منظر فمینیسم اثبات گرا و فمینیسم گرا مساوات طلب از آن حیث که به موضوع از دیدگاه سیاسی اجتماعی نگاه می کنند . توسط امام خمینی پاسخ منفی نمی گیرند اما در خصوص بعد قدرت طلبی آنچه از دیدگاه امام برمی آید ، نشان می دهد که ایشان با معیار قرار دادن جنسیت چه اثباتاً و چه  نفیاً در تخصیص قدرت سیاسی مخالف هستند .

۹- مشارکت همه جانبه از دیدگاه امام خمینیامام قائل به” مشارکت همه جانبه “

از دیدگاه امام رشد سیاسی زن ، ترکیبی از تعالی اخلاقی و حضور فعالش در جامعه است.۱۰- گفتمان فمینیسم مدرن در گستره اندیشه سیاسی امام خمینیفمینیسم مدرن در قبال اندیشه امام خمینی ، پاسخی دوگانه می یابد : اولا از حیث ایدئولوژیک مردود شمرده می شود و با مبانی اسلامی قدرت سیاسی تضاد پیدا می کند .دوما از حیث، مصادقی تایید می شود و آن هنگامی است که امام برای تاسیس حکومت اسلامی راه را بر مشارکت همه جانبه زنان در امور حکومتی می گشاید .

امام خمینی از دو حیث ایدئولوژیک و مصادقی می فرمایند: حکومت اسلامی تکالیف را مشخص می کند . حضرت امام در مقام یک عالم اسلامی آگاه به شرایط مقتضیات زمان در مواجه با مسئله حضور سیاسی زن در جامعه و سیاسی زن در جامعه و مشارکتش در هرم قدرت رویکردی (تحلیلی ) پیشه نموده اند . بدین معنی که قایل به تفکیک مدعیات مختلف جنبش زنان و ارائه پاسخ هایی متمایز بوده اند .ازاین حیث (موافقت ) و یا (مخالفت ) حکومت اسلامی مطابق اندیشه سیاسی امام (ره) با جنبشی زنان بطور یکجا نبه و کلی قابل طرح نیست و باید به شکل موردی طرح و بررسی شود. از این منظر دیدگاه امام در سه سطح قابل توجه می نماید.

سطح اول: اثباتی
اثبات شان زن در جامعه ، مبنای کلیه جنبشها ی زنانه است که امام آن را مورد تایید قرار می دهد و نه تنها بر جایگاه سیاسی زن تاکید دارد بلکه آن را امری ضروری برای جامعه می داند که این مورد قبول فمنیسم مدرن است . ولی دربستر تفکر غربی ، افرادی مانند هگل وروسو، زن را موجودی پست در زمینه سیاسی می دانند که این گونه نظرگاه نقطه مقابل دیدگاه امام خمینی به مقوله زن است. و این در حالی است که اسلام سالها پیش از هگل و روسو ، به زن مقام والایی بخشیده بود وقرآن حقوق زن و مرد را مساوی می دانست .
سطح دوم : حقوقی
دغدغه اصلی جنبش زنان ، رفع موانع حقوقی است . دیدگاه لیبرالی و سوسیالیستی در این میان پا به عرصه گذاشتند ولی همان طور که در بخش های پیش این دو مکتب توضیح داده شده تمام فعالیتهای آین دو مکتب جنبه نظری داشته و از واقعیت غافل است.

اسلام می گوید: (ان اکرمکم عند الله اتقیکم ) یعنی زن و مردی به خدا نزدیکتراند که با تقوا ترند و معیار جنسیت در این میان هیچ ردپایی ندارد.
سطح سوم: برتری زنانه
ادعای فمینیسم مبنی بر جوهره زنانه قدرت سیاسی ، با نفی و رد آشکار از سوی امام خمینی مواجه می شود . امام قدرت سیاسی را نه تنها زنانه ، مردانه هم نمی داند و می گوید : زن و مرد از دیدگاه اسلام بر اساس تکالیف الهی باید درتصدی قدرت سیاسی حاضر باشند و از ان جهت هیچکس بر دیگری برتری ندارد.یعنی قدرت از حیث جنسیتی ماهیتی عام دارد. امام خمینی در باب حضور همه اقشار و گروهها در رابطه با مشارکت همه جانبه می گویند :

” این آشفتگی ها بـاید به دست ما و شما و به دست ملت و دولت درست شود ، هیچ کدام نمی توانند این کارها را درست بکنند . اگر خانم ها خیال کنند که کنار بروند و مردها این کار را انجام دهند یا هر دو خیال کنند دولت انجام بدهد و یا هر سه خیال کنند که روحانیت انجام بدهد ، آین خیال ، خیال صحیحی نیست.

دانلود کتاب






مطالب مشابه با این مطلب

    قوانین معاشرت در جمع

    قوانین معاشرت در جمع ۲٫۳۳/۵ (۴۶٫۶۷%) ۳ امتیازs مودب و فهیم بودن یک مهارت اجتماعی مهم است که می‌تواند به شما کمک کند تا دوستان جدید پیدا کنید، در حرفه‌ی خود موفق شوید و محترم شمرده شوید.

    ۲۰ دلیلی که شاید ازدواج را برای شما خسته کننده بکند

    در آغاز ازدواج، شاید انقدر همه‌چیز جدید و هیجان‌انگیز است که نگهداشتن هیجان و شور یک رابطه، کار دشواری نباشد.

    تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر

    تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر/ تهاجم فرهنگی از نوعی دیگر/ زمان در کشورمان خیلی سریع می‌گذرد ایران صد سال پیش خیلی با ایران امروز فرق دارد خیلی چیزها وارد ایران شد که ما مجبور شدیم فرهنگ خودمان را با آن هماهنگ کنیم مانند تلفن […]

    وضعیت حجاب در جامعه امروز ما

    وضعیت حجاب در جامعه امروز ما ۲٫۶۷/۵ (۵۳٫۳۳%) ۱۲ امتیازs وضعیت حجاب در جامعه امروز ما/ وضعیت حجاب در جامعه امروز ما/ اینکه وضعیت حجاب در جامعه به این صورت درآمده است و روز به روز کم رنگ تر می ‌شود، به این دلیل […]

    پدیده شوم تکدی گری

    پدیده شوم تکدی گری ۴٫۵۰/۵ (۹۰٫۰۰%) ۲ امتیازs پدیده شوم تکدی گری/ پدیده شوم تکدی گری/ دست طمع چو پیش کسان می کنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش تکدی گری، عوارض و مخاطرات زیادی دارد. بخشی از مطالعات مقطعی و […]

    قوانین آداب معاشرت

    قوانین آداب معاشرت/ قوانین آداب معاشرت/ زیگموند فروید می‌گوید: «نمی‌توان این مسئله را نادیده گرفت که تمدن تا چه حد بر پایه‌ی چشم‌پوشی از غریزه بنا شده است.» همواره میان اینکه چقدر باید غرایز خود را دنبال کنیم و چقدر باید تسلیم قراردادهای اجتماعی […]




هو الکاتب


پایگاه اینترنتی دانلود رايگان كتاب تك بوك در ستاد ساماندهي سايتهاي ايراني به ثبت رسيده است و  بر طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ ارگان یا سازمانی وابسته نیست و هر گونه فعالیت غیر اخلاقی و سیاسی در آن ممنوع میباشد.
این پایگاه اینترنتی هیچ مسئولیتی در قبال محتویات کتاب ها و مطالب موجود در سایت نمی پذیرد و محتویات آنها مستقیما به نویسنده آنها مربوط میشود.
در صورت مشاهده کتابی خارج از قوانین در اینجا اعلام کنید تا حذف شود(حتما نام کامل کتاب و دلیل حذف قید شود) ،  درخواستهای سلیقه ای رسیدگی نخواهد شد.
در صورتیکه شما نویسنده یا ناشر یکی از کتاب هایی هستید که به اشتباه در این پایگاه اینترنتی قرار داده شده از اینجا تقاضای حذف کتاب کنید تا بسرعت حذف شود.
كتابخانه رايگان تك كتاب
دانلود كتاب هنر نيست ، خواندن كتاب هنر است.


تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.


فید نقشه سایت


دانلود کتاب , دانلود کتاب اندروید , کتاب , pdf , دانلود , کتاب آموزش , دانلود رایگان کتاب

تمامی حقوق برای سایت تک بوک محفوظ میباشد

logo-samandehi